اثف
نویسه گردانی:
ʼṮF
اثف . [ اَ ] (ع مص ) اِثْفاء. دیگ را بر دیگپایه نهادن . دیگپایه کردن دیگ را. (تاج المصادر). بار کردن دیگ . بار گذاشتن دیگ . || پیروی کسی کردن . || راندن و دفع کردن کسی را. || طلب کردن . || از پی فراهم شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تازه آباد آصف . [ زَ دِ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سارال بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است که در 20هزارگزی جنوب باختری دیواندره و دوهزارگزی...
آصَفِبن بَرْخِیا (در عبری، آسافبن برخیا) ، وزیر یا کاتب یا ندیم حضرت سلیمان، تقریباً در همة روایات و داستانهایی که ضمن آنها از این شخصیت نیمه تاری...
بیاتیون آصف خان . [ ب َ ن ِ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی شهرستان دزفول است که 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).