اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اثناء

نویسه گردانی: ʼṮNAʼ
اثناء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ثِنی . تاه ها. لاها. نوردها. || گشت های وادی . گشت های کوه . || نوردهای نامه . || شکسته ها. (وطواط). || میانه ها.
- دراثناء ؛ در خلال ِ. در میان ِ. در طی ّ : از عجائب که در این اثنا رخ نمود. (تاریخ بیهقی ). و انتظار میکردم تا مگر در اثنای محاورت از تو کلمه ای زاید. (کلیله و دمنه ). و در اثنای آن بسمع او رسانیدند که ... (کلیله و دمنه ). او... در اثنای این محنت تدبیری می اندیشید. (کلیله و دمنه ). و در اثنای این حال فقیه عالم ... که از احداث فقهای حضرت و افراد علماء دولت بمزیت هنر و مزید خرد مستثنی است ... (کلیله و دمنه ). و در اثنای سخن خویش می فرمود. (کلیله و دمنه ). و در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را می گفت . (کلیله و دمنه ). در اثنای این حال مردی برخاست از دیار عراق که با شجره ٔ علویان انتماء میکرد... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). چون کوه و صحرا از علف خالی شد کوچ فرمودو در اثنای آن رکن الدین خورشاه برادر خود شهنشاه را... (جهانگشای جوینی ).
|| کارهای دوباره . || روزهای دوشنبه . || مهترهای دوم در مهتری . (منتهی الارب ). || ج ِ اِثنان . دو مرد. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اصنع. [ اَ ن َ ] (ع ن تف ) صنعتگرتر. صانعتر. باصنعت تر. (ناظم الاطباء) : و یقال ان اهل هذه الجزائر لایکون اصنع منهم . (اخبار الصین والهند ص ...
اصنع. [ اَ ن َ ] (ِاخ )ابن یحیی . یکی از پزشکان اندلس بود که در نیمه ٔ اول قرن پنجم هجری میزیست . (از طبقات الامم قاضی صاعد).
نام مونث، āsenā /āsnā در زبان اوستایی(حرف سین با کسره و یا سکون) با معنای فطرت خدادادی، سرشت مادرزادی
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.