اجتناب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن . پرهیزیدن . دور شدن . (منتهی الارب ). دوری جستن . تجنب . تجانب . دوری . کناره کردن . گریختن از
: مانا جناب بستی با منعمان دهر
زین روی باشد از همگان اجتناب تو.
مسعودسعد.
حامد او تقوی و زهد در دنیا و پرستاری اولی القُربی و مادح وی اجتناب از هوی و عصیان . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || با یک سوی شدن . (تاج المصادر). بیکسو شدن . (زوزنی ). پهلوشدن . گوشه گرفتن . (منتهی الارب ). || جُنُب شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (منتهی الارب ). ناپاک شدن از آرمش .
-
اجتناب کردن ؛ پرهیز کردن . دوری کردن .
-
اجتناب گرفتن ؛ اجتناب کردن
: بادا جناب حضرت تو مرجع حیات
بگرفته حادثه ز جناب تو اجتناب .
انوری .
-
اجتناب نمودن ؛ اجتناب کردن
:همتش کز جیفه ٔ دنیا نماید اجتناب
بشمرد لوح طلسم گنج از لوح مزار.
محمدسعید اشرف .