احتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار برگرفتن . || از کسی فروبردن . (تاج المصادر). از کسی فروخوردن . تحمل . بردباری . ناملایم از کسی برداشتن
: شما حمیت هند و سند را دانسته اید و آنکه در وقت احتمال عار و شدت اضطرار از مرگ نترسند و از هلاک باک ندارند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترک احسان خواجه اولیتر
کاحتمال جفای بوّابان
بتمنای گوشت مردن به
که تقاضای زشت قصابان .
سعدی .
من صبر بیش از این نتوانم ز روی تو
چند احتمال کوه توان بود کاه را.
سعدی .
|| قبول کردن . (مؤید الفضلاء). || برده خریدن . || احتمال صنیعة؛ بر گردن خود گرفتن و شکرکردن آن . || برداشتن به سر و به پشت . || ارتحال . از منزل برفتن . (زوزنی ). || احتمال لون ؛ خشم گرفتن . برافروخته شدن . برتافتن . || احتمال ، اِتعاب نفس است در حسنات . (تعریفات ). || آن است که تصور طرفین کافی برای نسبت نباشد بلکه ذهن در نسبت بین آن دو مردّد باشد، و مقصود از این امکان ذهنی است . (تعریفات ). || تقلا در کاری . || ظن . اِمکان . گمان کردن . (غیاث )
: احتمال عجز بر حق راندی
جاهل و گیج و سفیهش خواندی .
مولوی .
-
احتمال دادن ؛ گمان بردن .
-
احتمال داشتن ؛ احتمال رفتن . محتمل بودن .
-
احتمال رفتن ؛ گمان رفتن . احتمال داشتن . محتمل بودن .
-
احتمال کردن ؛ تحمل کردن . بردباری کردن
: روز آدینه قائد بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود، ناسزاها گفت و تهدیدها کرد، خوارزمشاه احتمال کرد. (تاریخ بیهقی ). چیزها گفت و کردکه اکفاء آن را احتمال نکنند تا بپادشاه چه رسد. (تاریخ بیهقی ).
بدادم ناصبی را پاسخ حق
نخواهم کرد زین بیش احتمالی .
ناصرخسرو.
-
احتمال کننده ؛ متحمل .
-
احتمالی ؛ محتمل .