احکام
نویسه گردانی:
ʼḤKAM
احکام . [ اِ ] (ع مص ) محکم کردن . استوار کردن . (تاج المصادر). استوار گردانیدن . (منتهی الارب ) : و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثائق ... تا بر وجه اولی و احری ادا کرده آید. (چهارمقاله ٔ عروضی ). شرائط تأکید و اِحکام اندر آن [ وثیقت ] بجای آورد. (کلیله و دمنه ).در احکام قواعد عدل و تمهید بساط انصاف افزود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). تأثیرات و تأثرات ارضی و سماوی در تکمیل اسباب اِحکام آن دست در هم داده اند. (جهانگشای جوینی ). || استواری . || بازداشتن از فساد و برگردانیدن . منع کردن .(منتهی الارب ). واداشتن از کاری . (زوزنی ). بازداشتن از کاری . (تاج المصادر). || کام ساختن برای لگام . (منتهی الارب ). حکمه بر سر اسب زدن . (زوزنی ).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
احکام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حُکم . فرمانهای شاهی . رأی ها. دستورها : و وی [ بوطاهر ] آنچه واجب است از احکام و ارکان بجای آورد. (تاریخ بیهقی )...
احکام دین . [ اَ م ِ ] (ترکیب اضافی ) سنت . دستورهای شرع .
احکام نجوم . [ اَ م ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ (علم ِ...) علم پیش گوئی حوادث آینده از اوضاع کواکب .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
احکام القرآن . [ اَ مُل ْ ق ُرْ ] (ع اِ مرکب ) کتاب در ذکر احکام که در قرآن آمده است : کتاب احکام القرآن از اسماعیل بن اسحاق قاضی . کتاب اح...
احکام موالید. [ اَ م ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ دانش زایجه . معرفةالطالع.