اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نامی از نامهای رسول صلوات اﷲعلیه : مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد. (قرآن 6/61). قال (ص ) : انا فی السماء اَحمَد و فی الارض محمد.
گفت جز خواجه ٔ مؤیّدرای
احمد مرسل و رسول خدای .

نظامی .


تخته ٔ اول که الف نقش بست
بر در محجوبه ٔ احمد نشست .

نظامی .


نام احمد نام جمله انبیاست
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست .

مولوی .


احمد ار بگشاید آن پرّ جلیل
تا ابد مدهوش ماند جبرئیل .

مولوی .


و گویند از پیش کس این نام نداشته است و حرمت حضرت او را در زمان وی ومدتی دراز پس از رحلت او صلوات اﷲ علیه کس را این نام ندادند. لیکن سپس این اسم متداول و شایع گشت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معین الدین . رجوع به احمدبن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) مغربی مقری . او راست : تاریخ اندلس و شرحی بر مقدمه ٔ ابن خلدون . وفات وی بسال 1041 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مفتاح (الشیخ ) (1329 هَ . ق .). از استادان معارف و مدرس انشاء در دارالعلوم المصریة. او راست : رفع اللثام عن اسماء الضرغا...
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) المقتدر. رجوع باحمدبن سلیمان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المقری . (معجم المطبوعات ). رجوع به المقری المغربی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مقریزی . رجوع باحمدبن عبدالقادر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المکاری الدمشقی [ و ظاهراً این نام مستعار است ]. او راست : البرهان السدیدفی کشف الاسرار عن وجود الامیر عبدالمجید طبع ل...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المکرم . دومین از امرای بنی صُلیح در صنعا. (473 - 484 هَ . ق .).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ملک المحسن . رجوع به احمدبن صلاح الدین ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) (ملک مظفر ابوالسعادات ...). هشتمین از ممالیک برجی . آنگاه که پدر او ملک مؤید شیخ محمودظاهر وفات کرد او یکسال و نیمه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.