احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (خواجه ...). پسر حاکم چشت . مؤلف حبیب السیر (ج 1 ص 306) آرد که : در سنه ٔ ستین ومأتین (260 هَ . ق .) خواجه احمد متولد گشت و چون مدت بیست سال از عمرش درگذشت روزی با پدر خود که حاکم ولایت چشت بود بشکار رفت و در اثناء صید از پدر جدا افتاد و در میان کوهی دید که چهل تن از رجال اﷲ بر سر سنگی ایستاده اند و شیخ ابواسحاق شامی در میان ایشانست . حال بر وی متغیر گشت و از اسب پیاده شد و در پای شیخ افتاد و پشمینه پوشید و روی بوادی مجاهده و ریاضت نهاد و هرچند پدرش سعی کرد او را از آن مقدمه باز نتوانست آورد و بالاخره پدر نیزبر دست او توبه کرد و خواجه احمد را ولدی بود محمد نام و سید محمد در سن ّ بیست وچهارسالگی تکمیل علوم دین کرده و معارف نفسی را اخذ فرموده در سنه ٔ احدی وعشرین و اربعمائة (421 هَ . ق .) از عالم انتقال نمود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۳.۳۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عامربن فرقد القرشی الاندلسی . یکی از شاگردان شلوبین . او مدتی بمصر میزیست و سخت بعسرت معیشت دچار بود سپس ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن العباس مکنی به ابوطاهر و معروف به ابن البرخشی و ملقب به موفق الدین . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالجلیل حتشی . از مردم حتش ، موضعی بسمرقند. وی از علی بن عثمان الخراط و از او ابوسعد سمعانی روایت کند. ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالجلیل السجزی . مکنی به ابوسعید. از مشاهیر ریاضیین و معاریف منجمین قرن چهارم هجری از مردم سیستان . و...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدربه بن حبیب بن حدر بن سالم ، مولی هشام ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام بن عبدالملک بن مروان قرطبی اند...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن سعید یا سعد الابیوردی ، مکنی به ابوالعباس . مؤلف صفة الصفوه گوید:وی فقیهی فصیح از اصحاب ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان شریف حسینی حلبی مصری ، مکنی به ابوالعباس و ملقب بعزالدین . وی بر تکمله ٔ استاد خویش منذری ذی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان طوخی شافعی . او راست : نظم جمعالجوامع در اصول . وفات وی به سال 893 هَ .ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان الهروی الباشانی المؤدب ، مکنی به ابوعبید. صاحب کتاب غریبی القرآن و الحدیث و یاقوت گوید تا آ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالسلام . فقیه شافعی منوفی مصری ، مکنی به ابوالخیر و ملقب به شهاب الدین . مولد اودر سال 847 هَ .ق . و ...