احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) آقبوقا. برادر سعادت تیمورتاش که هر دو برادر در گرگان بزمان امیر تیمور گورکان عصیان کردند، پس از رسیدن سپاهیان تیمور، عاصیان بترسیدند و هر یک بطرفی جستند، سعادت و برادرش احمد آقبوقا را مردم قشون حسن صوفی ترخان در بادغیس گرفته آوردند و سعادت بیاسا رسیده برادرش احمد آقبوقا را آزاد کردند. رجوع بحبط ج 2 ص 183 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نصرةالدین . رجوع به احمدبن یوسف شاه الب ارغون ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نصیبی . رجوع به احمدبن مبارک نصیبی و روضات ص 84 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نطاحه . رجوع به احمدبن اسماعیل نطاحه شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نظام الدین . رجوع به احمدبن داود... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نظام الدین (امیر...). رجوع به احمد سهیلی (شیخ ...) شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) نظام الدین . رجوع به احمد طبسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نظام الدین . رجوع به احمد گیلانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نظام الدین . رجوع به احمد مهیلی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سید...) نظام الدین . مؤلف حبیب السیر آرد(ج 2 ص 221): میرزا محمد [ بن بایسنقر ] مقرون بعز و ناز بشیراز درآمد و از اشراف آ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سلطان سید...) نظام الدین بن امیر خاوندشاه . مؤلف حبیب السیر آرد (ج 2 ص 268): [ از سوی بدیعالزمان میرزا تیموری در استرآ...