اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد رسمی . ابوالکمال فاضل و ادیب از مردم جزیره اقریطش [ کرت ] (اِخ ) . ولادت او بسال 1106 هَ . ق . در جزیره ٔ مزبور بود و بدانجا مقدمات علوم و عربیت و ادب آموخت و به سال 1147 هَ . ق . باسلامبول رفته به تکمیل فقه و تفسیر و منطق و ادب پرداخت و در انشاء ترسل وحفظ وقایع و اشعار و حسن خط تفوق یافت و در مشاغل سلطان داخل شد و در جنگی که میان سلطان مصطفی خان و روس واقع شد حضور داشت و از صاحبان مناصب بود و در آخرعمر چشمش ضعیف گشت و در سال 1197 هَ . ق . درگذشت . واو را دو کتاب است یکی به نام حدیقةالرؤساء شامل تراجم رؤسای کتاب در دولت عثمانی و دیگر خمیلةالکبری مشتمل بر تراجم خواص و مقربین دولت مزبور و رسمی درعنوان وی نسبت برسمو نام دیگر جزیره ٔ اقریطش است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۵.۵۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب بن محمد حجازی . او راست : کتاب الالغاز. وفات او بسال 875 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب بن محمدبن عبدالسلام . او راست : القول الناصر فی رد خباط علی بن ناصر. وفات او بسال 931 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (شهاب ...) ابن محمدبن علی مصری . او راست : النصیحة بما ابدته القریحة. وفات بسال 931 هَ . ق . (کشف الظنون ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب حصکفی رجوع به احمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (قاضی ) شهاب الدین . وی قاضی جمشکزک بود. او راست : منظومه ای فارسی موسوم به زهرةالادب در لغت .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به ابن فرح و رجوع به احمدبن فرح اشبیلی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن ابراهیم عینتابی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن ابی بکربن زید شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )شهاب الدین . رجوع به احمدبن ابی بکربن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین (شیخ ...). رجوع به احمدبن ابی بکر حموی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.