احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر نسفی . مشهور بقعود. او در بسیاری از فنون بارع بوده است و منظومه ای در نحو و منظومه ای در علل و زحافات عروضیه کرده است و بمصر میزیسته و وفات او در 1007 هَ . ق . بوده است . او راست :
فی خد من احببته شامة
ما الند فی نکهته ندها
والعنبر الرطب غداً قائلاً
لا تدعنی الابیا عبدها.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین (شیخ ...). رجوع به احمد براسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین مؤید. رجوع به احمد شهاب الدین بن مؤید... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین ناصر. رجوع به شهاب الدین احمد ناصر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ نصر. جامی در نفحات الانس (چ هند ص 184) آرد: وی از کبار مشایخ بوده معاصر شیخ ابوالعباس قصاب و حصری را دیده بود د...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ الاسلام . رجوع به احمدبن محمدبن صاعد... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) شیخ الاسلام . رجوع به احمدبن محمدبن جریر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ الاسلام هروی . رجوع به احمدبن یحیی بن سعدالدین مسعود... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ جام یا شیخ جامی . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شیخ زاده . رجوع به احمد (مولی ...) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (مولی ...) شیخ زاده . او راست : رسالة فی تفسیر قوله تعالی : فلاتجعلوا للّه انداداً.