اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی حامد کرمانی ملقب به افضل الدین . هدایت در مجمعالفصحاء (ج 1 ص 94) آرد: از فضلای گرانمایه و مترسلین بلندپایه ٔ عهد خود بوده است . موطنش بر دسیر و کوبنان [ کوه بنان ] و در آنولایت بعلم و فضل و حکمت طبیعی نادره ٔ دوران . در اختتام دولت ملوک سلاجقه ٔ کرمان و انقلاب و اختلال امورات آن سامان درسنه ٔ 558 هَ . ق . بیزد مهاجرت نموده و در ابتدای ورود ملک عمادالدین مشهور بملک دینار از قوم غراقز [ شاید: قراغز؟ ] ترکمانیه ، حسب الامر بموطن بازگشته رساله ٔ عقدالعلی للموقف الاعلی را در مدح ملک و وزیر و شرح حال خود مرقوم داشته . رساله ای است منشیانه و در کمال امتیاز و گاهی نظمهای عربی و فارسی منظوم مینموده بعضی از آنها این است که قلمی میشود. و در شهور سنه ٔ 562 هَ . ق . ۞ درگذشت .
در مدح عمادالدین ملک دینار گفته :
پرده ٔ نیلی حجاب چهره ٔ خور کرده اند
سرمه ٔ مشکین شب در چشم اختر کرده اند
وه که نقاشان شب بر سقف طاق لاجورد
از بدایع خرده کاریهای بیمر کرده اند
بر جبین زهره سِمطِ دُر زپروین بسته اند
وز مه نو حلقه در گوش دوپیکر کرده اند
این بریدان کواکب بوده رهزن بر خلیل
در ره صورتگری تعلیم آزر کرده اند
بر فلک انجیل میخواند مگر هر شب مسیح
وین چراغ بیشمار از بهر آن برکرده اند
خرگه شب را بشمع اختران آراسته
برمثال حضرت سلطان اکبر کرده اند
بوالمظفر خسرو عادل عماد دین حق
آنکه ملکش حارس شرع پیمبر کرده اند
سایه ٔ یزدان که اهل دین بمعیار خرد
طاعتش با طاعت یزدان برابر کرده اند
زیرکان درشش جهت تاسیرحکمش دیده اند
چارتکبیر فنا بر ملک سنجر کرده اند.
و نیز ازوست :
از وزر بترسم و وزیری نکنم
میرم بگرسنگی و میری نکنم
با آنکه دو بئر است دو حضرت در یزد
در قعر دو بئر من دبیری نکنم .
زد تیغ ملک در دل دشمن دی نار
با دولت گفت رونقی با دین آر
گر می بخشند پادشاهان دینار
جان می بخشد خسرو عادل دینار.

- انتهی .


کتاب عقدالعلی للموقف الأعلی به سال 1293 هَ . ق . با مقدمه ٔ محمدحسین فروغی و بار دیگر به تصحیح عامری در تهران بطبع رسیده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن بدران مکنی به ابوبکر صوانی . محدث است و از ابوالطیب طبری روایت دارد. وفات وی به سال 507 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن برهان مکنی به ابوالفتح معروف به ابن برهان فقیه . رجوع به ابن برهان ابوالفتح ...شود. و او گفته است :...
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن علی بن بونة مکنی به ابوالعباس . از شیوخ طریقت است . مؤلف تاج العروس در ماده ٔ «ب و ن » آرد: ابوالعباس احمدبن ع...
احمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن تغلب بن ابی الضیاء البعلبکی البغدادی الاصل و المنشأ. مشهور به ابن ساعاتی حنفی و ملقب بامام مظفرالدین ی...
احمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن تمات مکنی به ابوالعباس و ملقب به شیخ جمال الدین . او راست : عمدةالرائض و عمدةالفارض در حساب .
احمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن ثابت بن احمدبن مهدی الخطیب . مکنی به ابوبکر و معروف به خطیب بغدادی . او خطیبی حافظ و یکی از مشاهیر ائمه ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن حجر الهیثمی المکی العسقلانی مکنی به ابوالفضل . از کبار مجتهدین بر مذهب شافعی و از اعاظم فقهاء و محدثین ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن الحسن بن محمدبن صالح العاملی . برادر تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی صاحب مصباح و جز آن .و احمد راست : کتا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن الحسن المادرانی ، الکاتب . مکنی به ابوعلی بعربی شعر نیز می گفته . دیوان او پنجاه ورقه است . (ابن الندیم ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن محمدبن صالح اللوزائی . رجوع به روضات الجنات ص 193 س 7 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.