احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی عمر المقری المعروف به احمد الزاهد مکنی به ابوعبداﷲ اندرابی . وفات او به بیستم ربیعالاَّخر سال 470 هَ . ق . بود. عبدالغافر ذکر او آورده و گوید او شیخی زاهد و عابد و عالم بقراآت بودو او را در علم قراآت تصانیف نیکوست و سماع حدیث کرده است و بیشتر سماع او با رفیق خود سید ابوالمعالی جعفربن حیدر علوی هروی صوفی بود و آندو صحیح مسلم و جز آن را با یکدیگر شنیده اند و از محمدبن یحیی بن حسن حافظ روایت کند و از او ابوالحسن حافظ روایت آرد.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن محمد برقانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر جرجانی . رجوع به احمدبن ابراهیم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر صیرفی . رجوع به احمدبن عبدان شیرازی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر صوانی . رجوع به احمدبن علی بن بدران ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوبکر غورجی . رجوع به احمدبن عبدالصمد هروی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به ابن جزار... ورجوع به عیون الانباء ج 2 صص 37 - 39 و 45 و 46 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن احمدبن هشام ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن جرج الذهبی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن حمدان بن علی ... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن خمیس ... شود.