گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حمزة الرملی الانصاری ملقب به شهاب الدین . وی اجرومیه ٔ ابن آجروم ۞ را شرح کرده است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) برلاس فارسی . رجوع به احمدبن علی (امیر) برلاس ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بَرمَک . لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل را از احمد برمک برای کلمه ٔ ملک بمعنی سپیدی بن ناخن شاهد می آورد:ملک از ناخن همی ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )برهان الدین . رجوع به احمدبن عبداﷲ سیواسی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) برهان الدین . رجوع به احمد ارزنجانی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بریدی . رجوع به احمدبن محمدبن یعقوب ... و ابوعبداﷲ بریدی شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بزّاز. رجوع به احمدبن عمروبن عبدالخالق ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بُسری . رجوع به احمدبن ابراهیم بُسری شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بشر قنبری . محدثی از اولاد قنبر مولی علی علیه السلام . احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بغدادی . رجوع به احمدبن علی بن ثابت ... و رجوع بروضات الجنات ص 78 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) البلدی . رجوع به احمدبن احمدبن محمد... شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۲۷ ۲۲۸ ۲۲۹ ۲۳۰ ۲۳۱ صفحه ۲۳۲ از ۳۱۸ ۲۳۳ ۲۳۴ ۲۳۵ ۲۳۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود