احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد عجمی شافعی مصری . در تاریخ و سیر و انساب و ایام عرب یگانه ٔ عصر خودبود و کتب بسیار گرد کرد. او راست شرح ثلاثیات بخاری و رساله ای در آثار نبویه . (1014 - 1086 هَ . ق .).
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ضیأالدین . رجوع به گموشخانه لی شود. (معجم المطبوعات ).
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ضیاءالملک بن خواجه نظام الملک وزیر محمدبن ملکشاه . خوندمیر در دستورالوزراء (ص 185) آرد که : او در زمان سلطان محمد رایت و...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طالشی جیلی . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ سید شریف بر تجرید.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طالقانی . رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طاهر. رجوع به طاهر الحامدی شود. (معجم المطبوعات ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طبرسی . رجوع به احمدبن علی بن ابیطالب ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طبسی . ملقب به نظام الدین (مولانا...) معلم طهماسب میرزا. خوندمیر در حبیب السیر (ج 2 ص 379) آرد: در آن اثنا نزد نواب پایه ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طحاوی . رجوع به احمدبن محمدبن سلامه ازدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طرابلسی . رجوع به احمدبن منیربن احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طشت دار. از خواص سلطان مسعود غزنوی که روزی پیغامی از او به برادرش امیر محمد رسانید. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص...