احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن هشام سلمی نحوی مکنی به ابوجعفر و بمناسبت شهرت جد خود به ابن هشام معروف است . وی معاصر استاد جمال الدین ابومحمد عبداﷲبن یوسف بود و در سال 750 هَ . ق . وفات یافت . رجوع به روضات الجنات ص 456 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن عمر العتابی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن مسعود وبری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر سامانی . رجوع به احمدبن اسماعیل سامانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر طالقانی . رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر، ملقب بقطب الدوله و مشهور باحمد اول ابن علی . از سلاطین ایلک خانیه ٔ ترکستان (از حدود 401 تا 407 هَ .ق .). رجوع ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر کاشی . رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر، نصرالدوله . رجوع به نصرالدوله ابونصر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونعیم حافظ اصفهانی . رجوع به ابونعیم احمدبن عبداﷲ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالولید. رجوع به ابوالولید احمدبن ابی الرجا و احمدبن ابی الرجا... شود.