احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسد الفرغانی الحنفی . ملقب به اشرف الدین . او راست : کتاب خبرة الفقهاء یا بستان الاسئله . وی در این کتاب آورده است که فخرالدین ارسلان بفقها توجهی کردو بعضی از بزرگان خواستند کتابی را که فقیه ابویوسف یعقوب بن یوسف بن طلحه بروزگار ابراهیم بن ناصرالدین سبکتگین بپارسی کرده است به تازی بگردانم و من چنین کردم و آن را بستان الاسئله نامیدم و مشتمل است بر مسئله ای چند. (نقل به اختصار از کشف الظنون ج 1 ص 409).
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شرف الدین فزاری . رجوع به احمدبن ابراهیم بن سماع ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شروانی . رجوع به احمدبن علی بن احمدبن سیمکة شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شَرَوی بن محمد. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شریشی ملقب به کمال الدین . محمدبن شاکر در فوات الوفیات (جزء 1 ص 60) آردکه او به بدرالدین بن الدقاق ناظر اوقاف حلب ن...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) الشریف . رئیس تحریرات مدیریة الدهقلیه و یکی از کتاب نظارة داخلیة مصر. او راست : آثار الانظار و مبتکرات الافکار،...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )شریف بن عبدالسلام تونسی . او راست : کتاب حفظ الصحة.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سلطان ...) شریف فاسی صاحب مغرب .او را دیوانی است . وفات وی بسال 1012 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شعرانی . عبدالوهاب . او راست : الاجوبة المرضیة عن ائمة الفقهاء و الصوفیة. وفات وی بسال 960 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شمس الدین . رجوع به احمدبن اسماعیل کورانی شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) شمس الدین . رجوع به احمدبن تمربغا... شود.