اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بایزید ثانی . او پس از وفات شهنشاه بن بایزید که هم در حیات پدر درگذشت اکبر اولاد بایزید بود و بایزید وی را ولایت عهد داد و از غایت عشق و علاقه ای که بدو داشت هم در حیات خود تخت و تاج را به او واگذاشتن خواست لیکن ینی چریها پس از وفات بایزید برادر کوچک احمد را موسوم به سلیم بسلطنت برداشتند. احمد که سی سال از دست پدر حکمرانی و ولایت آماسیه داشت از این کرده ٔ ینی چریان ناخشنود و در آناطولی علم طغیان برافراشت و پسر خود علاءالدین را به ضبط بروسه مأمور کرد و آنگاه که سلیم بدانجا لشکر کشید احمد آماسیه را ترک گفته بجبال مجاور پناهید و سلطان سلیم داودپاشا را بحکومت آماسیه تعیین کرد و بازگشت . پس از زمستان سلطان احمد بآماسیه عودت کرد و آن ناحیه را متصرف گردید و بار دیگر بایزید با لشکری گران به آماسیه متوجه شده و پس از جنگی صعب سلطان احمد مغلوب و اسیر شد و او را بفرمان سلیم در 939 هَ . ق . بکشتند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سیّار مروزی مکنی به ابوالحسن . محدّث و مورّخ و صاحب تاریخ مرو. از علمای شافعیه است . وفات او268 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سیف . رجوع به ابن سیف احمدبن عبیداﷲبن سیف سجستانی و ابن سیف ابوبکر احمدبن عبداﷲبن سیف بن سعید شود.
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سیف الدّین بیلبک ظاهری ملقب بشهاب الدین . او راست : الرّوض النزیه فی شرح التنبیه .
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن شاذان . رجوع به ابن شاذان شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شاه شجاع بن محمدبن مظفر. پنجمین از آل مظفر. شاه شجاع او را منشور ایالت کرمان داد و وی پس ازفوت شاه شجاع در ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شاهین قبرسی ادیب لغوی شاعر و مترسل . پدر او شاهین از مردم جزیره ٔ قبرس بود و در جنگی اسیر ترکان گشته یکی از ام...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شرف الدین محمدبن صاحب مکنی به ابوالعباس و ملقب به بدرالدین و شیخ الامام . او راست : مغیث فی علم الحدیث و نی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شعیب علی حافظ مکنی به ابوعبدالرحمان و ملقب به نسائی و او راست : السنن الکبیرة والمجتبی که ملخصی از آن کتاب ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شلبی . رجوع به احمدبن شهاب الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شمس الدین معروف به بیضاوی . ادیب و مورخی متبحر بود و در دمشق میزیست در مدرسه ٔ حجازیه و مجرد بود و جز بعلم اشتغا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.