اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بکرالعبدی مکنی به ابوطالب . صاحب کتاب شرح ایضاح ابوعلی فارسی . او عالمی نحوی و لغوی و قیم بقیاس و افتنان در علوم عربیت است . و از قاضی ابوسعید سیرافی و ابوالحسن الرّمانی و ابوعلی الفارسی اخذ ادب وعلم کرد و406 هَ . ق . در خلافت القادرباﷲ درگذشت . یاقوت گوید من از او در جائی خبری نیافتم تا حکایت کنم مگر آنچه را که او خود در شرح ایضاح راجع بخویش میگوید و آن این است که : انّه تلکم مع ابی محمدبن یوسف بن ابی سعید الحسن السیرافی (قال العبدی و کان ۞ ابن السیرافی مکیناً فی هذا الشأن علی شهرته عندالناس فی اللغة) فی تاء تفعلین ، فقال هی علامة للتأنیث و الفاعل مضمر. فقلت له و لو کانت بمنزلة التاء فی ضربت علامة للتأنیث فقط لثبتت مع ضمیر الاثنین و علم ان ّ فیها مع دلالتها علی التأنیث معنی الفاعل فلما صار الاثنین بطل ضمیر الواحد الذی هو الیاء و جأت الألف وحدها. فقال هذا اذاً زبیل الحوالج ۞ کذا و کذا و انقطع الوقت بالضحک من ابن شیخنا و فی قلة تصرفه . و در فوائدی که از ابوالقاسم مغربی وزیر نقل شده است خواندم که عبدی را در آخر عمر اختلالی در عقل راه یافت . و او راست از تصانیف : کتاب شرح الایضاح و کتاب شرح الجرمی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابی سعیدبن جلال الدین میرانشاه بن تیمور. از تیموریان ماوراءالنهر. از 872 تا 899 هَ . ق . و او پسر بزرگتر سلطان سعید، ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی سعید علائی . احمدبن علی بن حجر الهیثمی العسقلانی از او روایت دارد. رجوع به روضات الجنات ص 94 شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابی سعید میبدی مکنی به ابوالفضل و ملقب به رشیدالدین . او راست : کشف الأسرار. (کشف الظنون ).
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن ابی سعید نبسه ٔ (؟) جلال الدین امیرانشاه بن تیمور. پس از آنکه بسال 873 هَ . ق . اوزون حسن ، ابوسعید را بکشت ، احمد د...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی سلمه . کاتب عباس ۞ . بعربی شعرمی گفته و دیوان او پنجاه ورقه است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی سهل الحلوانی . [ احمدبن محمد ] ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از او روایت کند.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی شجاع بویه بن فناخسرو. رجوع به معزالدوله ابوالحسین احمد... و رجوع به احمدبن بویه ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الضیاء محمد قرشی عدوی مالکی مکنی به ابوالبقاء.او راست : المستند فی مختصر المسند. (کشف الظنون ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی طالب بن نعمه . متوفی به سال 730 هَ . ق . بسن صدواندسالگی .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی طاهر. افسانه ها از زبان حیوانات می کرده است . (ابن الندیم ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.