اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن جعفر راضی باﷲ مکنی به ابوالعباس . خلیفه ٔ عباسی . مؤلف مجمل التواریخ در (ص 378) آرد: مدت خلافت راضی [ باﷲ ] هفت سال بود و بدیگر روایت شش سال و دو ماه و نه روز درین روزگار فرمان زیادت نبود (؟) علی بوئی با برادران خود شیراز و آن نواحی فراز گرفتند و اصفهان و ری وآن نواحی تا حلوان مرداویج گیل داشت و برادرش وشمگیر و خراسان از آن روی جمله بدست سامانیان بود و بمغرب و مصر بسیاری متغلبان بیرون آمده بودند، و بدست خلیفه جز عراق نبود بر فتنه و تعصب سپاهان [ و ] رعیت و حشمت و شکوه پادشاه خود برآشفته بودند و مستولی شده ، پس رسول علی بویه بدرگاه خلافت آمد و راضی او را منشور شیراز فرستاد و خلعت داد، و راضی بمرد به بغداددر ماه ربیعالاول روز آدینه سال سیصدوبیست وهشت و بیست ونه نیز گویند. نسب او: ابوالعباس احمدبن جعفر المقتدر مادرش ام ولد نام او ظلوم ، و راضی مردی نیکوروی بود و اسمر. وزیر و کتّاب او ابن مقله بود تا بکتبت ۞ افتاد [ و ] دستش بفرمود بریدن . پس ابوجعفر محمدبن القاسم الکرخی و ابوالفتی بن الخیر، و ابوالفضل بن جعفربن الفرات ، و ابوایوب سلیمان بن حسن بن مخلد. نقش خاتم او: یا عدتی عند شدتی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی الاصفهانی ، معروف به ابن مردویه . رجوع به ابن مردویه احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی جُبنی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی الحمصی . وی چهار مقاله ٔ اول کتاب المخروطات ابلینوس حکیم ریاضی را ترجمه کرده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی الخزاعی البصری ، مکنی به ابوبکر. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] ((اِخ ) منلا....) ابن موسی الخیالی . او راست : شرح قصیده ٔ نونیه ٔ خضربیک . حاشیه بر شرح العقایدالعضدیه ٔ علامه سیدشریف جرجانی...
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن موسی طبری . علامه و امام شیعه ، مکنی به ابوالحسین . او راست : منیر فی الفروع علی مذهب الهادی .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی العراوی . او راست : تاریخ اندلس . وفات او به سال 388 هَ .ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی الفقیه ابوبکربن المصری بن الرباب . وفات او پس از سنه ٔ 300 هَ .ق . است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی مردویه (حافظ...). محدث است . و رجوع به ابن مردویه احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی موصلی ، مکنی به ابوالعباس . او راست دو کتاب در اختصار احیاءالعلوم غزالی . وفات او در 622 هَ .ق . بوده است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.