احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن . صاحب مجمل التواریخ و القصص در ص 523 در ذکر عجائب همدان آرد که یکی از آن عجائب حکایت درخت بلوط است که از عهد دارا در سرای احمد و هرون ابناء الحسن بود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. او راست : مُنیة فی القراآت . (کشف الظنون ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم بن محمد السجزی شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به ابونصر قباوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن ابی الحارث ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن الاسبر تکسینی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن حامدبن محمد آلُه اصفهانی و رجوع به ابونصر احمدبن حامد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر احمدبن عبدالباقی . رجوع به احمدبن عبدالباقی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن عبداﷲبن ثابت ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن مجدالدوله شود.