احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی الکلاعی البلشی المالقی مکنی به ابوجعفر زیات . او را در نحو ید طولی بود و علم از ابوعلی بن ابی الأحوص و ابوجعفربن البطاع و ابن الصایغ و ابن ابی الربیع فراگرفت . او راست : کتاب وصف نفائس اللاَّلی و وصف عرائس المعالی در نحو. کتاب قاعدة البیان و ضابطة اللسان در عربیت . کتاب لذّة السمع فی القراآت السبع. کتاب شرف المهارق فی اختصار المشارق وجز آن . مولد وی به بلش بسال 650 هَ . ق . و وفات هم بدانجا در شوال سال 728 بود. و قطعه ٔ ذیل از اوست :
یقال خصال اهل العلم الف
و من جمع الخصال الألف سادا
و یجمعها الصلاح فمن تعدّی
مذاهبه فقد جمع الفسادا.
و رجوع به احمدبن حسن مالَقی ...شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی برلسی فارسی ، مکنی به ابوالعباس و مشهور به احمد زروق . او راست : شرح اسمأاﷲ الحسنی . وفات وی به سا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی القمی . رجوع به ابوجعفر احمدبن محمدبن عیسی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عیسی اللؤلؤی . او راست : کتاب وقف التام . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن غالب خوارزمی برقانی ، مکنی به ابوبکر. او از حُفّاظ محدثین معدود است و اصلاً از مردم برقان است که قریه ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن محمدبن فرج ۞ الجیانی الاندلسی ، مکنی به ابوعمر، و گاه نسبت او بجد کنند و احمدبن فرج گویند و همچنین برادر او را ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل بن جعفربن محمدبن محمدبن الجراح الخزاز، مکنی به ابوبکر. او از ابوبکربن درید و ابوبکربن السراج و ابوبک...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن الفضل الأهوازی ، معروف به ابن کثیر ۞ . محمدبن اسحاق الندیم ذکر او آورده و گوید ازجمله ٔ کتب اوست :کتاب ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل دینوری ، مکنی به ابوالفضل و مشهور به ابن خازن . وی شاعر واستاد یگانه ٔ خط در عصر خویش بود. دیوان او ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل نهاوندی ، مکنی به ابوالعباس . از عرفای اواخر مائه ٔ چهارم هجریه است و معاصر است از خلفا با الطایعﷲ و ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن فهد الاسدی ، ملقب به جمال الدین . فاضل فقیه مجتهد زاهد عابد وَرِع تقی نقی . در سال 757 هَ .ق . تو...