احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی الکلاعی البلشی المالقی مکنی به ابوجعفر زیات . او را در نحو ید طولی بود و علم از ابوعلی بن ابی الأحوص و ابوجعفربن البطاع و ابن الصایغ و ابن ابی الربیع فراگرفت . او راست : کتاب وصف نفائس اللاَّلی و وصف عرائس المعالی در نحو. کتاب قاعدة البیان و ضابطة اللسان در عربیت . کتاب لذّة السمع فی القراآت السبع. کتاب شرف المهارق فی اختصار المشارق وجز آن . مولد وی به بلش بسال 650 هَ . ق . و وفات هم بدانجا در شوال سال 728 بود. و قطعه ٔ ذیل از اوست :
یقال خصال اهل العلم الف
و من جمع الخصال الألف سادا
و یجمعها الصلاح فمن تعدّی
مذاهبه فقد جمع الفسادا.
و رجوع به احمدبن حسن مالَقی ...شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن عمر العتابی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن مسعود وبری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر سامانی . رجوع به احمدبن اسماعیل سامانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر طالقانی . رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر، ملقب بقطب الدوله و مشهور باحمد اول ابن علی . از سلاطین ایلک خانیه ٔ ترکستان (از حدود 401 تا 407 هَ .ق .). رجوع ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر کاشی . رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر، نصرالدوله . رجوع به نصرالدوله ابونصر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونعیم حافظ اصفهانی . رجوع به ابونعیم احمدبن عبداﷲ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالولید. رجوع به ابوالولید احمدبن ابی الرجا و احمدبن ابی الرجا... شود.