احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن حسین خسروجردی ملقب به حافظ ومعروف به امام بیهقی . او راست : کتاب الدعوات کبیر. و کتاب الدعوات صغیر. و شعب الایمان . و جامع المصنف . متوفی به سال 458 هَ . ق . و رجوع به احمدبن حسین بن علی ... بیهقی شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زبیر. رجوع به ابن زبیر ابوالحسین احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زردی . رجوع به احمدبن محمدبن عبداﷲالزردی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زرکوب . رجوع به احمدبن ابی الخیر زرکوب ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زهیر ابوخیثمةبن حرب بن شداد نسائی الاصل مکنی به ابوبکر. او از ابونعیم فضل بن دکین و یحیی بن معین و احمدبن حنبل ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زیدبن سددبن حمیر الاصغر ملقب بذومقار. یکی از ملوک حمیر.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زیدبن محسن بن حسن بن حسن بن انی نمی . شریف مکه . وی در آغاز با برادر خود سعد در تدبیر حجاز دخل میکرد ولیکن او و ب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زید الحلوانی . از ابوعمروبن العلاء موسوم بزبان و قرائت او روایت دارد و کتاب قراءة ابی عمرو تصنیف اوست . (ابن الند...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن زید شروطی حنفی مکنی به ابوزید. وی در علم الشروط و السجلات سه کتاب نوشته : کبیر، صغیر و متوسط. و نیز او راست : وثا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زین الحبشی . رجوع به علوی حبشی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زین الدین . رجوع به احمد احسائی شود.