احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 378) آرد: در سنه ٔ 524 هَ . ق . حاکم سمرقند احمدبن سلیمان نسبت بسلطان در مقام خصومت درآمده رایت فیروزی شعار سنجری از آب آمویه عبور نموده سایه ٔ وصول بر حدود سمرقند انداخته احمد در شهر متحصن شد بعد از امتداد ایام محاصره و وقوع قحط و غلا، امان طلبیده از شهر بیرون آمد و سلطان یکی از غلامان خاصه را مصحوب خود گردانیده رایت مراجعت برافراخت و پس از چندگاه از احمد عفو کرده بار دیگر او را بسمرقند فرستاد.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۴.۸۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قرشی بونی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قسطلانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قلقشندی مصری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمار مهدوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمربن اسماعیل بن محمد.. شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمران الصاغانی المقری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن فرح اشبیلی و رجوع به ابن فرح شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن قاضی جمال الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن محمد... شود.