احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن کمال پاشا ملقب به شمس الدین و معروف به مفتی ابن کمال پاشا. او راست : حاشیه ای بر شرح مواقف و حاشیه ای بر شرح مطالع. حاشیه ای بر حاشیه ٔ میرسیّد شریف بر کشاف زمخشری . و منشآت ترکی . و تفسیر المفتاح [ ناقص ]. و شرح تفسیرالمفتاح . و حاشیه ای بر شرح مفتاح سید شریف . و شرح مفتاح . و شرحی بر خمریّه ابن فارض . و طبقات المجتهدین در مذهب حنفی . و نیز بر اوائل هدایه تحقیقاتی نوشته بر کتاب طهارة، زکاة، صوم ، حج و بر قسمتی از کتاب نکاح وبیوع . و همچنین النجوم الزاهره ٔمورخ طاهری را بترکی ترجمه کرده است و نیز شرحی بر حدیث الاربعین و محیطاللغة که در آن لغات را بفارسی ترجمه و بترتیب جوهری پیش رفته است و نیز شرحی بر فرائض السّراجیه و پاره ای حواشی بر دررالاحکام محمدبن فرامرز دارد. وفات وی را کشف الظنون گاهی 904 و گاه 940هَ . ق . آورده است . و رجوع به کمال پاشازاده شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قرامان قونوی . او راست : شمسیه در تجوید و قرائت بزبان ترکی .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قره جه احمد. رجوع به صافی قاضی احمدبن قره جه احمد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قریبه ٔ محلی شافعی ملقب به شهاب الدین و شیخ زاهد. او راست : مسئلة الستین من مهمات مسائل الدین .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قطان . رجوع به احمدبن محمدبن احمد فقیه ... و رجوع به ابن قطان ابوالحسین احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قطب الدین . رجوع به احمدبن شیخ الاسلام قطب الدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قطب الدین (شیخ ...) ابن مولا نورالدین محمدبن قاضی جلال الدین محمود آهی . خوندمیر در حبیب السیر آرد که او مرجع اَکاب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قوص . مکنی به ابوالنجم و متخلص به منوچهری دامغانی . رجوع به منوچهری احمدبن قوص ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن کاتب . رجوع به بیجان شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن کامل . مکنی به ابوعبداﷲ. به عربی شعر می گفته و مُقل ّ است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن کامل بن [ خلف بن ] شجرةبن منصور بن کعب بن زیدالقاضی البغدادی . مکنی به ابوبکر. خطیب از ابن کامل نقل کند که ا...