احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن صالح بن شیرزاد کاتب . خوندمیر در دستورالوزراء (ص 72 آرد) که : احمدبن صالح بن شیرزاد و جعفربن محمد در زمان المستعین باﷲ بنوبت پای بر مسند وزارت نهادند. و ابن الندیم گوید دیوان شعر او سی ورقه است .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۴.۹۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن خلف بن احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن خلیل خوئی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن شهاب الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن صالح ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبدالرحمان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبدالسلام کواری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبدالسید اربلی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبدالعزیز فهری ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبداﷲ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبداﷲ الجزائری شود.