احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین ملقب به الملک المحسن . خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 408) آرد که : در سنه ٔ ثلاث وثلاثین وستمائه ، ملک محسن احمدبن صلاح الدین درگذشت و او در علم حدیث و سایر علوم معقول و منقول بغایت ماهر بود و در تواضع و تزهد کمال مبالغه میفرمود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۵.۴۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن ابی دواد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن سلیمان زبیری .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن محمدبن یعقوب ... و رجوع به ابوعبداﷲ بریدی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن محمد بریدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمد انطاکی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲبن عاصم . رجوع به احمد انطاکی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ خولانی . رجوع به احمدبن غلبون ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ دمشقی . رجوع به احمدبن محمد ثعلبی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعبک . رجوع به احمدبن محمد معروف به ابن الحاج شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبید. رجوع به احمدبن محمدبن محمد هروی ... شود.