احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز الجوهری .ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر صص 28، 39، 45، 49، 59، 60، 64، 72، 75، 103، 106، 108، 112، 118، 121، 130، 134، 136، 141، 142، 159، 162، 165، 166، 177، 186، 189، 203، 208، 210، 216، 217، 220، 227، 240).
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد العمی . رجوع به ابوبشر احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد رسمی . ابوالکمال فاضل و ادیب از مردم جزیره اقریطش [ کرت ] (اِخ ) . ولادت او بسال 1106 هَ . ق . د...
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمدبن صالح بن احمدبن عصفور الدرازی البحرانی . یکی از اجله ٔ شاگردان شیخ سلیمان ماحوزی . عالمی فاضل و...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ادریس . رجوع بحبط ج 1 ص 235 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل بن داودبن حمدون الندیم مکنی به ابوعبداﷲ. ابوجعفر طوسی در مصنفین امامیه ذکر او آورده است و گوی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل ابوعبیداﷲمحمدبن عمران المرزبانی در الموشح فی مآخذالعلماء علی الشعراء از وی روایت کند. (الموشح...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل مکنی به ابوبکر جرجانی ، فقیه و محدّث شافعی ، متوفی به سال 371 هَ . ق . او راست : معجم الشیوخ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل بن ایّوب حنفی .او راست : فتح المجنی فی شرح المغنی . (کشف الظنون ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ایوب مسوحی ۞ مکنی به ابوعلی . او ازاجله ٔ مشایخ و ظراف و متوکلین (؟) بغداد بود و با سری سقطی و جز ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مکنی به ابن جزار. رجوع به ابن جزار و رجوع به احمدبن ابراهیم افریقی شود.