احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. خوندمیر دردستورالوزراء (ص 81) آرد که : محمدبن القاسم و احمدبن عبداﷲ در زمان القاهرباﷲ بعد از عزل ابن مقله بنوبت متکفل امر وزارت گشتند و هم او در حبیب السیر (ج 1 ص 304) آرد که سلیمان بن حسن مخلد و احمدبن میمون و محمدبن احمد القراویلطی (؟) و احمدبن عبداﷲ الاصفهانی در ایام جهانبانی مکتفی بنوبت رایت وزارت برافراختند.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۴.۴۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابن لال ... شود.
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابن منجویه شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابن وحشیه و رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابوبکر ناصح الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن آدم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن ابی المجد ابراهیم خالدی ابیوردی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمد حلبی عطار... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن جابر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن سلمان بن حسن ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن شهبه ... و ابن شهبه شود.