احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب بن هبةاﷲبن محمدبن علی بن الحسین بن یحیی بن السیبی ابوالبرکات بن ابی الفرج . وی مؤدّب اولاد خلفا بودو معرفتی نیکو بآداب داشت و در شانزدهم محرم سال 514 هَ . ق . در 56 سال و سه ماهگی درگذشت . ابن جوزی ابوالفرج گوید: ابوالبرکات فرزندان مستظهر خلیفه را تعلیم می کرد و با مسترشد انسی داشت و پس از ابن الجزری صاحب مخزن ، ابن السیبی را تولیت نظارت مخزن دادند واو یکسال و هشت ماه بدین شغل ببود. و وی عالم بأدب و شعر و کثیرالافضال بأهل علم بود و ترکه ٔ وی را بصدهزار دینار تخمین کردند و او را بر مکه و مدینة اوقافی است . رجوع به احمد بن عبدالوهاب سیبی ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن القاسم بن خلیفةبن یونس السعدی ملقب به شیخ موفق الدین و مکنی به ابوالعباس و مشهور به ابن ابی اصیبعه ٔ خزرجی ....
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن زهره . مکنی به ابوطالب یکی از شاگردان حمزةبن علی بن زهره معروف بسیدبن زهره ٔ حلبی است . (روضات ص 202...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن علی بن رستم الدیمرتی . وی در حضور مجلس عم خویش علی بن رستم در قصر او بدیمرتین در حالی که به متنزهات ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم برتی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم خزرجی . رجوع به احمدبن قاسم بن خلیفةبن یونس ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم شبی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم عبادی ازهری شافعی ملقب به شیخ شهاب الدین . او راست : حاشیه برحاشیه ٔ عصام بر شرح کافیة. حاشیه بر شرح اب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاص . رجوع به ابن قاص و رجوع به احمدبن ابی احمد طبری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاضی برهان محمودبن اسعد خجندی . او راست : ملخص در فتاوی .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قاضی جمال الدّین ابوعمرو عثمان قیسی . مکنی به ابوالعباس و ملقب بفتح الدین . او راست : نتیجة الفکر فی علاج امراض ...