احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابراهیم صبیح ترکمانی جرجانی ملقب به تاج الدین . و معروف به ابن صبیح از فقهای حنفی . او راست : کتاب احکام الرمی و السبق . تعلیقه ٔ لطیفی بر شرح مقدمه ٔ ابن عصفور. نیز الابحاث الجلیلة فی مسئلة ابن تیمیة. فروق فی فروع الحنفیة. کتاب التشبیه . تعلیقی بر منتخب اخسیکتی . فرائض الترکمانی . نظم الجامع الکبیر محمدبن حسن شیبانی . شرح تبصره در هیئت تألیف احمدبن ابی بشر مروزی . تعلیقه بر محصل فی الفقه فخر رازی . نیز سه تعلیق بر خلاصة الدلائل علی بن احمد مکی به نام الطرق و الوسائل الی معرفة احادیث خلاصة الدلائل . کشف الظنون ذیل فروق فی فروع الحنفیه وفات او را به سال 774 هَ . ق . گفته است .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وحشیه . رجوع به ابن وحشیه ٔ کلدانی شود. کتابی نیز داردکتاب العشرین یا کتاب الفوائد در کیمیا.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وحشیه . رجوع به ابن وحشیه و رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الوزیر. او را رسائلی است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وصیف الحرّانی الصابی . وی طبیبی عالم بعلاج امراض چشم بود و در عصر او اعلم و اکثر از وی در مزاولت این صناعت ن...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الولیدبن برد، فقیه انطاکیه . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الولید الفارسی . رجوع به الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 218 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وهب ، کنیت وی ابوجعفر است . وی از بصره بود و با ابوحاتم عطار صحبت داشته بود، و استاد وی یعقوب زیّات بود. مدتی د...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وهبان ، ملقب به شهاب الدین . او راست قصیده ای موسوم بقرائة ابی عمرو. صاحب کشف الظنون در ردیف قرائت قصیده ٔ فوق ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هائم شافعی مصری قدسی ، ملقب به شهاب الدین . او راست : الفصول المهمة فی مواریث الامة. کتاب الحاوی فی الحساب . کفای...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هادی بن شهاب الدین . یکی از بزرگان مشایخ یمن . وفات او1045 هَ .ق . است . رجوع به ابن سقاف شود.