اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی بکربن بصیص الزبیدی ملقب بشهاب الدین و مکنی به ابوالعباس . صاحب روضات از بغیة و او از خزرجی آرد که احمد در نحو و لغت و عروض عالم وحید دهر خویش و متفننی متقن و لوذعیی در علوم و صاحب حسن سیرت و سهولت اخلاق بود. نحو را از جماعتی فرا گرفت و مردم عصر از وی نحو آموختند و ریاست این علم بدو منتهی شد و طلاب ادب از اقطار یمن برای کسب علم نحو نزد او می شتافتند. او راست : شرحی نیکو بر مقدمه ٔ ابن بابشاذ، لکن این شرح ناتمام مانده است و نیز منظومه ای در قوافی و عروض .و او دریائی بیکران بود و تدریس او را مبارک و فرخنده می شمردند. و وفات او بروز یکشنبه ٔ بیست و یکم شعبان سال 768 هَ . ق . بوده است . (روضات الجنات ص 85).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۳.۴۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوالحسین . رجوع به احمدبن ابراهیم سیاری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالحسین . رجوع به احمدبن ابی الحواری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسین . رجوع به احمدبن علی بن ابی اسامة... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسین . رجوع به احمدبن علی زبیری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسین . رجوع به احمدبن علی غسانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسین . رجوع به احمدبن فارس بن زکریا... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسین معزالدوله . رجوع به احمد و ابن بویه و رجوع به معزالدوله ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوحفص . رجوع به احمدبن محمدبن احمد کاتب ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالخطاب . رجوع به احمدبن علی بن عبداﷲ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالخیر. رجوع به احمدبن اسماعیل بن یوسف طالقانی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.