اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . وزیر ابرقوهی مکنی به ابوالقاسم . در قدیمترین نسخه ٔ منوچهری کتابخانه ٔ مؤلف در قصیده ای مردف به «کند همی » این بیت آمده است :
بر هر کسی لطف کند و لطف بیشتر
بر احمد ابرقوهی احمد کند همی (؟)
و در نسخ دیگر: احمدبن قومی و احمدبن قوص آمده و ظاهراً همان احمد ابرقوهی صحیح است و یاقوت در معجم البلدان آرد: والی ابرقوه . هذه ینسب الوزیر ابوالقاسم علی بن احمد الابرقوهی وزیر بهأالدولةبن عضدالدولةبن بویه . و در تاج العروس ماده ٔ «ب ر ق ه » در ذکر منسوبین به ابرقوه آرد: منه ابوالقاسم علی بن احمد الابرقوهی الوزیر بهاءالدولةبن عضدالدولةبن بویه و در حاشیه نوشته شده : قوله علی بن احمد کذابخط الشارح موافقاً لما فی یاقوت والذی فی المتن المطبوع احمدبن علی . و بنابراین ظاهراً این قصیده از منوچهری نیست بلکه متعلق بشاعریست از دربار دیالمه . وقرینه ٔ دیگر هم سستی و عدم سلاست این قصیده است که بدیگر شعرهای منوچهری ماننده نیست . و رجوع به ابوالقاسم احمدبن علی ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن حسن بن رسلان رملی قدسی شافعی ملقب به شیخ شهاب الدین . وفات او را حاجی خلیفه در همه جا 844 و در یک موض...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی الکوفی المعروف بالمتنبی . رجوع به ابوالطیب متنبی و ص 82 و 111 کتاب محاسن ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن خیرون حافظ. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن زیدبن فضالة البلدی . ابن ابی اصیبعه گوید که احمدبن ابی الاشعث ، مقالة فی النوم و الیقظة را بدرخواست وی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن حسین بن سهل فارسی مکنی به ابوبکر. او راست : عیون المسائل در نصوص شافعی . وفات به سال 702 هَ . ق .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن العباس بن الفرج النحوی مکنی به ابوبکر و معروف به ابن شقیر. او بروایت کتب واقدی بواسطه احمدبن عبید ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن عبیداﷲبن ابراهیم بن عبداﷲ الأسدی الغضاری . ادیبی ذکی و فاضل و او را خطی شبیه بخط ابن مقله بود که تمی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن عبیداﷲ الغضائری مکنی به ابوالحسین معروف به ابن الغضائری . رجوع به ابن عضائری ابوالحسین احمد ... شود...
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن حسین بن علی . رجوع به ابوبکر بیهقی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن علی بن احمدبن محمدبن عبدالملک الزیات . رجوع به ابوطالب احمد...شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.