جستجو در پارسی ویکی
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابیطالب طبری ساروی معروف به شیخ طبرسی ۞ مکنی به ابومنصور. فقیهی از مردم ساریه ٔ مازندران . و او شیخ محمدبن علی بن شهرآشوب ساروی مازندرانیست . او راست : کتاب الاحتجاج . کتاب الکافی در فقه . و کتاب مفاخرالطالبیة. و کتاب تاریخ الائمة. و کتاب فضائل الزهراء و غیره . و کتاب احتجاج او شامل جمله ای از احتجاجات رسول صلوات اﷲ علیه و ائمه ٔ کبار و اصحاب آنان است با کفار و مخالفین و در آخر آن توقیعات بسیاری باشد که از ناحیه ٔ مقدسه بیرون آمده است خطاب به بعض اکابر شیعه . رجوع بروضات الجنات ص 18 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین ملقب به الملک المحسن . خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 408) آرد که : در سنه ٔ ثلاث وثلاثین وستمائه ، ملک محس...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن صلت حمانی مکنی به ابوالعباس . از مردم شرقیه محله ای به بغداد. کتابی بسیار مفصل در مناقب ابوحنیفه دارد و وفات ...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الصندید العراقی . شاعری عراقی مکنی به ابومالک . یکی از علمای ادب و شعر. او شعر معرّی را از وی روایت کرده است و...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الضیاء مکنی به ابوالبقاء قرشی مکّی حنفی . متوفی 854 هَ . ق . او راست : تنزیه المسجد الحرام عن بدع جملة العوام .
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن طاوس . رجوع به احمد جمال الدین ... شود.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن طاهربن بکوان بَلَجی . زاهد. محدث است .
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن طلحه . رجوع به معتضدباﷲ عباسی شود.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن طولون مکنی به ابوالعباس (امیر...). اولین کس از سلسله ٔ بنی طولون (254 - 270 هَ . ق .).امیر مصر و پسر او ابومعد، عد...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الطیب السرخسی معروف به ابن الفرائقی . حکیمی ایرانی از مردم سرخس . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء گوید او ابوالعب...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن طیفور. ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 279).
« قبلی ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ صفحه ۶۴ از ۳۱۸ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.
 
ورود