احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن برهان مکنی به ابوالفتح معروف به ابن برهان فقیه . رجوع به ابن برهان ابوالفتح ...شود. و او گفته است : عامی را تقید بمذهبی ضرور نباشد و نووی این قول را ترجیح داده است . و در تاج العروس ماده ٔ «ب ر ه ن » آمده است : و احمدبن علی بن برهان الفقیه صاحب الامام ابی حامد الغزالی له اقوال مختارة فی المذهب و هو الذی ذهب الی ان العامی لایلزمه التقید بمذهب و رجحه الامام النووی .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ثابت ازجی دنّابی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن محمدبن خاتون العاملی العیناثی ، مکنی به ابوالعباس و ملقب بجمال الدین و پدر او محمد شمس ال...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بجائی . او راست : صدق المقلتین فی شرح بیتی الرحمتین .
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بخاری . محدث است و نسبت او به بخار عود است که وی در خانات بخور میکرد.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بغدادی حنفی ، مکنی به ابونصر. او راست : فرائض ابی نصر.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جوهری . سید علیخان در سلافه ذکراو کرده است . ولادتش در مکه بود و بدانجا پرورش یافت و در شعر و ادب برآ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی شافعی حجازی مصری شاعر، ملقّب به شهاب الدّین . وفات 875 هَ .ق . او راست : مجموعه ای ادبیه موسوم بروض...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی العطار الدنیسری ، مکنی به ابوالعباس . متوفی 794 هَ .ق . او راست : حسن الاقتراح فی وصف الملاح . المسلک...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن محمدبن علی الفیومی المصری ثم الحموی . او راست :المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر. وفات به سال 770 هَ .ق . (...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی الهمدانی ، معروف به ابن آل و ملقب بحافظ. یکی از صاحبان سُنن است .