اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن علی بونی قرشی . مکنی به ابوالعباس وملقب به تقی الدین و شرف الدین ؛ شیخ طریقت از مردم بونه شهری بافریقیه . وفات 622 هَ . ق . و بقولی 630 هَ . ق . او راست : کتاب اسرار الحروف و الکمات . کتاب فصول شمس المعارف الکبری فی خواص و اسرار الحروف ۞ . کتاب مواقیت البصائر و لطائف السرائر. کتاب اظهار الرموز و ابداء الکنوز. کتاب لطائف الاشارات فی اسرار حروف العلویات . کتاب شرح اسماء اﷲ الحسنی و آن کتابی بزرگ است موسوم بموضع الطریق وقسطاس التحقیق من مشکاة اسماء اﷲ الحسنی و التقرب بها الی المقام الاسنی . کتاب اللطائف العشرة. کتاب شمس المعارف و لطائف العوارف . کتاب المشهد الاسنی فی شرح اسماء اﷲ الحسنی . کتاب شمس الواصلین وانس السائرین فی سرّ السیر علی براق الفکر و الطیر. کتاب اللمعه النورانیة فی الأوراد الربانیه . کتاب کنز اللطائف الروحانیة فی اسرار اللمعة النورانیة ۞ . قبس الاقتداء الی وفق السعادة و نجم الاهتداء الی شرف السیاسة علم الهدی و اسرار الاهتداء. و التعلیقة الکبری والصغری . ضمات سور القرآنیة. الواح الذهب . مؤلف روضات گوید: ما در کتاب خود از او بسیار نقل کرده ایم . رجوع به روضات ص 258 و کشف الظنون شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن حسن بن رسلان رملی قدسی شافعی ملقب به شیخ شهاب الدین . وفات او را حاجی خلیفه در همه جا 844 و در یک موض...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی الکوفی المعروف بالمتنبی . رجوع به ابوالطیب متنبی و ص 82 و 111 کتاب محاسن ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن خیرون حافظ. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن زیدبن فضالة البلدی . ابن ابی اصیبعه گوید که احمدبن ابی الاشعث ، مقالة فی النوم و الیقظة را بدرخواست وی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن حسین بن سهل فارسی مکنی به ابوبکر. او راست : عیون المسائل در نصوص شافعی . وفات به سال 702 هَ . ق .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن العباس بن الفرج النحوی مکنی به ابوبکر و معروف به ابن شقیر. او بروایت کتب واقدی بواسطه احمدبن عبید ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن عبیداﷲبن ابراهیم بن عبداﷲ الأسدی الغضاری . ادیبی ذکی و فاضل و او را خطی شبیه بخط ابن مقله بود که تمی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن عبیداﷲ الغضائری مکنی به ابوالحسین معروف به ابن الغضائری . رجوع به ابن عضائری ابوالحسین احمد ... شود...
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن حسین بن علی . رجوع به ابوبکر بیهقی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن علی بن احمدبن محمدبن عبدالملک الزیات . رجوع به ابوطالب احمد...شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.