احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی مقریزی و او احمدبن علی بن عبدالقادر الحسینی البعلبکی المقریزی مکنی به ابوالعباس و ملقب بتقی الدین است . مولد او بقاهره ٔ مصر به سال 766 هَ . ق . بود و در اول مذهب حنفی داشت سپس بطریقه ٔ شافعیان حتی با تمایلی بظاهریه گرائید. در اول متولی قضاء قاهره بود سپس او را امامت مسجد الحاکم دادند و در مدرسه ٔ مؤیدیه حدیث میگفت و در 811 هَ . ق . تولیت قلانسیه و بیمارستان نور دمشق و مدرسی مدرسه ٔ اشرفیه و اقبالیه باو واگذاشتند و ده سال در دمشق ببود سپس بقاهره بازگشت و انزوا گزید و وقت خویش وقف تآلیف خود کرد و به سال 834 هَ . ق . به زیارت خانه شد و پنج سال معتکف مکه ٔ مکرمه بود و هم بقاهره عودت کرد و پس از بیماری طویل به 27 رمضان 845 درگذشت . وهم وی در مؤلفات خود بیشتر مصروف تاریخ و جغرافیای مصر و بالتبع تاریخ و جغرافیای ممالک مجاور آن تا سودان و حبشه است و ظاهراً بزرگترین کتب وی موسوم به المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاَّثار باشد در چهارمجلد و چنین مینماید که او را در این منظور سلفی بوده است که همین طریق پیموده و یا چنانکه سخاوی میگوید این کتاب تألیف اوحدی است و مقریزی بالتمام آن رابی ذکر نام مؤلف اصلی سرقت کرده است . او راست : الاشارة و الاعلام ببناء الکعبة البیت الحرام . شذور العقودفی ذکر النقود. المقاصد السنیة فی معرفة الاجسام المعدنیة. اعانة الامة بکشف الغمه . ازالة التعب والعنی فی معرفة حال الغنی . اتعاظ الحنفاء فی اخبار الائمة و الخلفاء [ اتعاذ الحنقاء باخبار الفاطمیین الخلفاء. (کشف الظنون ) و گوید: الخلقاء بالقاف من خلق الافک ] ذهب المسبوک فی ذکر من حج من الملوک . شارع النجاة فی حجة الوداع . کتاب السلوک فی معرفة دول الملوک که درآن وقایع سالهای 577 - 844 را بترتیب سنوات آورده است و آن تاریخی است بزرگ در چندین مجلد. و یوسف ابن تغری بردی را بر آن ذیلی است . کتاب الاَّل . عقود فی تاریخ العهود. البیان و الاعراب عما بارض مصر من الاعراب .التبر المسبوک فی ذیل السلوک . التنازع و التخاصم فیما بین بنی امیة و بنی هاشم . تاریخ الحبش . رسالة فی النقود الاسلامیة. الاوزان و الاکیال . الخبر عن البشر. عقدجواهرالاسفاط فی ملوک مصر و الفسطاط. درر العقود الفریدة فی تراجم الاعیان المفیدة. الالمام فی تأخر من بارض الحبشة من ملوک الاسلام . الطرفه الغریبة فی اخبار حضرموت العجیبة. تاریخ الاقباط. تراجم ملوک الغرب [ شاید قسمتی از درر العقود باشد ] الالمام باخبار من بأرض الحضرموت من ملوک الاسلام . نزهة العقود فی امور النقود. جنی الازهار من الروض المعطار. دواء الساری فی معرفة اخبار تمیم الداری . البیان المفید فی الفرق بین التوحید و التلحید. روضة المعطار فی خبر الاقطار. ذکرما ورد فی بنی امیة و بنی العباس . الدرر المضیئة فی تاریخ الدول الاسلامیة. رسالة المواکیل و الموازین الشرعیة. امتاع الاسماع بما للرسول من الابناء و الاموال و الحفدة والمتاع . پس از وفات مؤلفات وی را شمرده اند بدویست مجلد برآمده است . مقریز بفتح میم محله ای است ببعلبک . رجوع به دائرة المعارف اسلام (ماده ٔ مقریزی ) و اعلام زرکلی (ماده ٔ احمدبن علی )، و رجوع به مقریزی ... و احمدبن علی بن عبدالقادر شود. صاحب کشف الظنون در ذیل نام کتاب الغایة فی القرائة علی طریقة ابن مهران لابی جعفر احمدبن علی المقریزی المعروف به ابن الباذش المتوفی سنة اربعین و خمسمائة (540 هَ . ق .) بغلط او را مقریزی خوانده است درصورتی که غرناطی است و چون ممکن بود که این دو احمدبن علی بهم مشتبه شوند در این جا تذکر داده شد و رجوع به ابن بادش ابوجعفر .... و احمدبن علی بن احمدبن خلف انصاری غرناطی شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن ابی حفص کبیر بخاری . او راست : فتاوی ابی عبداﷲ.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الحواری مکنی به ابوالحسن ۞ .از جمله ٔ اجله ٔ مشایخ شام . جنید درباره ٔ او گفت : احمدبن ابی الحواری ریحانةالشا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد. یکی از خوشنویسان معروف در خط عربی . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابی خالد. رجوع به احمدبن یزید...شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد الاحول . هندوشاه در تجارب السلف (ص 168) آرد: او ازمولی زادگان است . مردی داهی و عاقل و فَطِن و ادیب وکات...
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد الضریر مکنی به ابوسعید.رجوع به احمدبن خالد الضریر مکنی به ابوسعید شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خمیصه . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خیثمه . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص 27، صص 144 - 146، ص 152، 1...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الخیر زرکوب مکنی به ابوالعباس شیرازی . [ نیمه ٔ اول قرن هشتم ] وی به معین و فخرالدین ملقب بوده و مؤلف ...
احمد. (اِخ ) ابن ابی داود ابوعبداﷲ. (الموشح ص 270، 341، 345).