احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی منینی و او احمدبن علی بن عمربن صالح بن احمدبن سلیمان منینی دمشقی عالم مشهور حنفی ملقب بشهاب الدین است ولادت اودر قریه ٔ منین [ از قراء دمشق ] بسال 1089 هَ . ق . بوده است وی در دمشق علوم وقت خویش بیاموخت و شاگردان بسیار تربیت کرد و تصانیف کثیره دارد از جمله : ارجوزه ای مسمی به انموذج اللبیب فی خصائص الحبیب 1200 بیت . شرح رساله ٔ ابن قطلوبقا در اصول . شرح تاریخ عتبی در دو مجلد. نسمات السحریه و آن 29 قصیده است مرتب بر حروف معجم در مدح رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . القول المرغوب . العقد المنظم . فتح المنان فی شرح قصیدة وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان . القول الموجز فی حل اللغز. الاعلام فی فضائل الشام . الفرائد السنیة فی الفوائد النحویة. اضاءة الدراری شرح صحیح البخاری و کتاب سبعة ابحر امیر علی شیرنوائی را در لغت جمع و تدوین کرده است چه امیر مزبور آن را از مسوده بیرون نیاورده بود وفات او به سال 1172 هَ . ق . به دمشق بوده است و پدر او را دعوی عجیبی بود و آن این که از قاضی جن عبدالرحمان ملقب بشمهورش که از صحابه ٔ رسول بوده حدیث شنوده است و شیخ عبدالغنی نابلسی وفات این جنی را به سال 1129 هَ . ق . خبرداد موافق فقدالجنی شمهورش . و رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 56 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر ثانی ملقب به فضل و مکنی به ابوالعباس . رجوع به ابوالعباس احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر حلوانی مکنی به ابوالعباس . متوفی به سال 620 هَ . ق . وی را شرحی است بر مفصل زمخشری .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر حموی ملقب بشیخ شهاب الدین و معروف به رسام . او راست : عقدالدرر و اللاَّلی فی فضل الشهور و الأیام و اللی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر خطیب قسطلانی شافعی . او راست : مشارق الانوار المضیئة.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر سنوی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر قزوینی . رجوع به حمداﷲ مستوفی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر مرعشی حلبی حنفی مکنی به ابوالفضائل . وی عمدةالعقائد احمد نسفی را نظم و قصیده ٔ برده ٔ بوصیری را تخمیس ک...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر نسفی . مشهور بقعود. او در بسیاری از فنون بارع بوده است و منظومه ای در نحو و منظومه ای در علل و زحافات عر...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی ثابت اسماعیل . رجوع به احمدبن اسماعیل ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی جامع عاملی . او جدّ شیخ عبداللطیف بن علی بن احمدبن ابی جامع العاملی است . و یکی از علماء عصر خود و از فقهاء زما...