احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن فهد حلی . رجوع به ابن فهد جمال الدین ابوالعباس ... شود. و نیز او راست : کتاب المقتصر و شرح الارشاد و کتاب الموجز الحاوی کتاب المحرر و فقه صلوة مختصر و مصباح المبتدی و هدایة المبتدی و شرح الالفیة و کتاب اللمعة فی النیة و کفایة المحتاج فی مسائل الحاج و رسالة فی منافیات نیة الحج و رسالة فی التعقیبات و المسائل الشامیات و المسائل البحریات و کتاب اسرار الصلوة و صفات العارفین و او راست روایت بقرائت و اجازت از عده ای از شاگردان شهید اول و فخر المحققین مانند شیخ مقداد سیوری و علی بن خازن حائری وابن المتوج البحرانی و بهاء الدین ابوالقاسم علی بن عبدالحمید النیلی النسابة و غیره و هم او راست : رساله ای در عبادات خمسه مشتمل بر اصول و فروع . و کتاب الفصول فی الدعوات . و رجوع به روضات الجنات ص 20 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی یعقوب مولی ولدالعباس که سعید ابوعبداﷲ محمدبن احمد تمیمی مصاحب او بود. رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 87 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اخی شافعی . یاقوت گوید او مردی از اهل ادب بود. و جماعتی از اعیان علما را دیدم که بنقل از خط وی مباهات ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمد مکنی به ابن القاص طبری و ابوالعباس . رجوع به ابن قاص و رجوع به احمدبن ابی احمد طبری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی القاسم . رجوع به احمد ابوالمظفر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمد دمامینی سیواسی . او راست : مجمع الاقوال فی الحکم والامثال بزبان فارسی . (کشف الظنون ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمدبن عبداللطیف شرجی زبیدی حنفی ملقب به زین الدین ۞ و مکنی به ابوالعباس . او راست : نزهة الاحباب و ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن عیسی برنسی معروف به زروق . متوفی 899 هَ . ق . او راست : شرح الحزب الاعظم علی بن عبداﷲبن عبدالحم...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد سودانی معروف به بابا ازعلمای مغرب . او بسال 1032 هَ . ق . درگذشته است . و در مراکش و الجزائر شهرتی ب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حمزة الرملی الانصاری ملقب به شهاب الدین . وی اجرومیه ٔ ابن آجروم ۞ را شرح کرده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن دمامینی سیواسی . رجوع به احمدبن احمدبن احمد دمامینی شود.