اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن کیغلغ شحنه ٔ اصفهان . چون لشکری رئیس دیالمه به سال 319 هَ . ق . قصد اصفهان کرد و قلعه ٔ ماربین را منهدم ساخت و احمدبن کیغلغ شحنه بمبارزه ٔ او شتافت دیالمه به اصفهان درآمدند ولی لشکری با گروهی تأخیر کرد و ابن کیغلغ با او بمحاربه پرداخت و او را بکشت وسر وی را بشهر برد و مدت این جنگ بیش از ساعتی نبودو یکی از شعرا قصیده ای طویل در این باب کرده است :
جاء اللعین اللشکری بعصبة
مخذولة مثل الدبا متبدّدا
فرموا بسهم کیغلی صائب
مازال ینفذ فی الطغاة مسدّدا
فتواکلوا و تخاذلوا و تقطروا
جرحی و قتلی فی الفیافی همدا
لولا الامیر و حفظه لبلادنا
کنا عناة او وحوشا ابدا
و لما رایت باصفهان و قطرها
زرعاً و لاضرعاً و لا مستوقدا
فرّالکماة و ذب ّ عنا وحده
و اللیث تحمی خیسه متفرداً.

(محاسن اصفهان مافروخی ص 39).


و ثعالبی در یتیمةالدهر (ج 1 صص 65 - 67) آرد: منصور و احمد ابناء کیغلغ، ادیبان شاعران از اولاد امراء شام باشند و احمد راست :
لایکن للکاس فی کفک یوم الغیث لبث
او ما تعلم ان الغیث ساق مستحث .
و نیز:
و لولا ان برذون الهوی یعتلف الرطبة
رکبناه ُ الی الصید و ارسلنا له کلبة
فصدنا ثعلب الهجران تلک الخبة الضبة
و صیرنا لزیت الوصل من جلد استهاربه .
و نیز او راست و به نام دیک الجن نیز روایت کرده اند:
قلت له و الجفون قرحی
قداقرح الدمع مایلیها
مالی فی لوعتی شبیه
قال وابصرت لی شبیها.
و همچنین :
بدت من خلل الحجب
کمثل اللؤلؤ الرطب
فأدمی خدّها لحظی
و ادمی لحظها قلبی .
و نیز:
واعطشی الی فم یسبح خمراً من برد
ان قسم الناس فحسبی بک من کل احد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعیدبن علی قناطری . از مردم قناطر، شهری به اندلس .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن سعید اخمیمی مکنی به ابوبکر. او راست : منتخب .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعید الاندلسی ملقب به امام بهاءالدین . و او علوم الحدیث ابن صلاح را مختصر کرده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعید تبعی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعیدداودی مکنی به ابوجعفر. او راست : شرح صحیح بخاری .
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن سعید سرخسی مکنی به ابوجعفر دارمی . فقیه و از ائمه ٔ حدیث و اثر. وفات به سال 253 هَ . ق .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعید مالکی مکنی به ابوالحسین . یکی از مشاهیر طبقه ٔ عرفا در مائه ٔ سیم هجریه بوده و با شیخ جنید و ابوالحسین نور...
احمد. [ اَ م َ ] ابن سعید هروی مکنی به ابوالفضل . او راست : اصلاح اُکر مانالاوس .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سقمان . سیّمین از شاهان ارمنیه از 521 تا 522 هَ . ق .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلام رطبی . یکی از اکابر شافعیه است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.