اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد. یاسلطان احمد ثالث پسر سلطان محمد رابع، بیست وسومین از سلاطین عثمانی . مولد او به سال 1083 هَ . ق . / 1673م . وی به سال 1115 / 1703 م . جانشین برادر خود مصطفی خان دوم ، که بدست ینگی چریان و علما خلع شده بود، گردید و پس از 28 سال سلطنت در 1143 خلع و در 1149 بسن 66 سالگی وفات یافت . او در اول با امرائیکه برادر او مصطفی را خلع کرده بودند، روی مماشات نمود لکن پس از استقرار و استحکام سلطنت به تنبیه و تدمیر آنان پرداخت و صدراعظم و دیگر رؤسا را که بتکلیف امراء سابق الذکر بر سر کار آمده بودند عزل و نفی کرد. پناهنده شدن شارل دوازدهم پادشاه سوئد پس از مغلوب شدن از سپاه روس در پولتاوا به سال 1709 م . بخاک عثمانی موجب کدورت دولت روس شد ولی کوپرلی صدر اعظم برای جنگ با روس حاضر نشد و حسن جوار و مسالمت با پطر کبیر را ترجیح داد و آنگاه که کوپرلی درگذشت طرفداران جنگ باروس قوی شدند وخطری مهم متوجه دولت روسیه شد، بدین معنی که جنگ میان دولت عثمانی و روس درگرفت و عثمانیان روسها را در اطراف رود بروت شکست فاحش دادند و بالتمام منهزم کردند و پطر کبیر را اسیر گرفتند لکن درین وقت بالطه چی محمد پاشا سردار سپاه عثمانی در دام دسایس و حیل کاترین زوجه ٔ پطر کبیر درافتاد و بمنافعی حقیر و ناچیز فریفته شده و فرصتی چنین را از دست بداد و قبول صلح کرد (1122 هَ . ق .). و صدراعظم جدید عهدنامه ٔ فالکسن ۞ را با روس منعقد ساخت (1777 م .) و سال بعد نامه ای مبنی بر صلح موقت بیست و پنجساله با روس منعقد ساخت و در 1714 م . شارل دوازدهم را از مملکت اخراج کرد. در 1126 هَ . ق . (1715 م .). ببهانه ٔ این که اهالی ونیز بنهانی بحمایت مردم قره طاغ برخاسته اند دولت عثمانی شبه جزیره ٔ موره ۞ و میدانهای ونیسی جزیره ٔ اقریطش را متصرف گردید و در این وقت شارل ششم بمقابلت آنان برخاست و پرنس اوژن را بجنگ عثمانیان فرستاد (1716 م .). و عثمانیان در این جنگ شکست یافتند و عهد نامه پاسارویچ ۞ برله اطریش و روس منعقد گشت (1718 م .). احمد که در مقابله ٔ با غرب و شرق [ یعنی ایران ] قدرت خود را از دست داده بود، با عصیان ینگی چریان مواجه شده و بالنتیجه از سلطنت خلع گردید. احمد بار اول دستخط یافرمان مبنی بر افتتاح مطبعه ٔ قسطنطنیه را صادر کرده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) (سید...). وزیر سلطان محمود غزنوی ممدوح فرخی در قصیده ٔ «دل من همی داد گفتی گوائی ...»
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سید...). رجوع به احمد (خواجه سید...) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سیدی ...). رجوع به احمد (خواجه سیدی ...) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سیدی ...). رجوع به احمد (سلطان سید...) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )(سیدی ...). رجوع به احمدبن ابی الحسن الرفاعی شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) (شهاب ...). رجوع به احمدبن عزالدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...). او راست : کتاب المیم .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (شیخ الشیوخ ...). رجوع به احمدبن ابی العافیة... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (قاضی القضاة...). رجوع به احمدبن ابراهیم سروجی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی القضاة. رجوع به احمدبن حسن بن قاضی الجبل ... شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳۱۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.