اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن یحیی بن ابی العیش و منعوت به مقری از مردم تلمسان نزیل فاس و قاهره صاحب کتاب نفح الطیب عن غصن اندلس الرطیب . فتح المتعال . اضائة الدجنة فی عقائد اهل السنة. ازهار الکمامه . ازهار الریاض فی اخبار القاضی عیاض . قطف المهتصر فی اخبار المختصر. اتحاف المغری فی تکمیل شرح الصغری . عرف النشق فی اخبار دمشق . الغث و السمین والرث والثمین . روض الاَّس العاطر الانفاس . الدرالثمین فی اسماء الهادی الامین . و غیر آنها. مولد او تلمسان و بدانجا ادب و حدیث و علوم دیگر فرا گرفت و بزمان مولای احمد در سال 1009 هَ . ق . و بار دیگر در سال 1013 هَ .ق . بفاس رفت و در آن شهر منصب افتا یافت و پس از وفات سلطان مزبور ترک وطن و منصب ، و آهنگ حج کرد و از مکه بمصر شد و در سال 1028 هَ . ق . و پس از آن چند بار بمکه و مدینه سفر کرد و به سال 1039 هَ . ق . [ درنفح الطیب سال 1037 هَ . ق . است و ظاهراً اختلاف از تشابه سبع و تسع باشد ] بزیارت قدس شتافت و از آنجا به دمشق شد و طلبه ٔ علوم بر وی گرد آمدند و سایر مردم و اعیان واکابر مقدمش را گرامی داشتند و ادبا با او بمشاعره و مکاتبه پرداختند با این حال بیش از چهل روز در دمشق اقامت نکرد و بقاهره بازگشت . وفات او به سال 1041 هَ . ق . در قاهره بوده است . مقری در نعت وی بضم میم یعنی عالم بقراآت یا با فتح میم منسوب به قریه ای از تلمسان است . وی در ادب و حفظ و ذوق آیتی بوده است و کتاب او نفح الطیب درشرح بلاد و وقایع و تاریخ و تراجم علمای اندلس کتابی مفید و بی نظیراست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۳.۶۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی بکر عالم کردی ، مولد او سهران از بلاد کردستان 1009 هَ . ق . وی به دمشق رفت و به زبان فارسی و عربی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی بکربن بصیص الزبیدی ملقب بشهاب الدین و مکنی به ابوالعباس . صاحب روضات از بغیة و او از خزرجی آرد که...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی المطوس . مکنی به ابوعثمان . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن بناء ازدی مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن البناء. رجوع به احمدبن عثمان ازدی ...شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن صبیح جرجانی حنفی . رجوع به احمدبن عثمان بن ابراهیم صبیح شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن عمر یقچی مکنی به ابوالمعالی . او راست : قواعد الادلة و شواهد الاحبة در اصول .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمد العثمانی . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 142 ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان ازدی مکنی به ابوالعباس و ملقب به ابن البناء از حکماء مملکت اسپانیا و علماء مائه ٔ هفتم هجریست در فنون مع...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان ترکمانی . رجوع به احمدبن عثمان بن ابراهیم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان نریزی حافظ فرضی . او از احمدبن الهیثم الشعرانی و یحیی بن عمروبن فضلان التنوخی و از او ابوالفضل الشیبانی ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.