احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن خالدبن عبدالرحمان بن محمدبن علی . مکنی به ابوجعفر. وی اصلا از مردم کوفه است از بزرگان محدثین امامیه معدودو خداوند مصنفات مفیده است شیخ طوسی علیه الرحمه اورا از اصحاب امام محمد تقی جواد و امام علی بن محمد هادی علیهماالسلام شمرده و پدرش محمدبن خالد نیز از اعاظم روات محدثین و در سلک ثقات اصحاب امام موسی کاظم (ع ) و علی بن موسی الرضا (ع ) منظوم آید. شیخ نجاشی در ترجمت احوال برقی صاحب عنوان این عبارت آورده گوید اصله کوفی و کان جدّه محمدبن علی حبسه یوسف بن عمربعد قتل زیدثم قتله و کان خالد صغیر السن فهرب مع ابیه عبدالرحمن الی برق رود و کان ثقة فی نفسه یروی عن الضعفاء و اعتمد المراسیل و صنف کتبا. یعنی برقی اصلا از مردم کوفه است والی کوفه یوسف بن عمر ثقفی پس از شهادت زیدبن علی بن الحسین جد برقی محمد بن علی را گرفته محبوس ساخت آنگاه او را بقتل رسانید و خالد درآن وقت خردسال بود با پدرش عبدالرحمان فرار کرده به برقه رود قم آمدند و برقی خود فی نفسه در روایت موثق بود ولی از اشخاص ضعیف روایت کند و بر روایات مرسله اعتماد نماید و مؤلفاتی تصنیف نمود. -انتهی . یاقوت حموی در کتاب معجم البلدان در ترجمت برقه که برقی بدآنجا منسوب است گوید: برقه من قری قم من نواحی الجبل قال ابوجعفر فقیه الشیعه احمدبن ابی عبداﷲ محمدبن خالدبن عبدالرحمن بن محمدبن علی البرقی اصله من الکوفه و کان جده خالد قد هرب من یوسف بن عمر مع ابیه عبدالرحمن الی برقة فاقاموا بها و نسبوا الیها و لاحمدبن ابی عبداﷲ هذا تصانیف علی مذهب الامامیة و کتاب فی السیر تقارب تصانیفه ان یبلغ مائة تصنیف ذکرته فی کتاب الادباء و ذکرت تصانیفه و قال حمزةبن الحسن الاصبهانی فی تاریخ اصبهان : احمدبن ابی عبداﷲ البرقی کان من رستاق برق رود قال و هو احد رواة اللغة و الشعر و استوطن قم فخرج ابن اخته اباعبداﷲ البرقی هناک ثم قدم ابوعبداﷲ الی اصبهان و استوطنها. یعنی برقه قریه ای است از قریه های قم از نواحی بلاد جبل ابوجعفر فقیه شیعه گفته احمدبن ابی عبداﷲ محمدبن خالدبن عبدالرحمان بن محمد بن علی برقی اصلش از مردم کوفه است جد وی خالد با پدرش عبدالرحمن از یوسف بن عمر فرار کرده ببرقه ٔ قم آمدند و در آنجا اقامت کردند و بدانجا منسوب شدند واحمدبن ابی عبداﷲ را بر طبق مذهب امامیه مصنفاتیست و او را کتابی است در سیر و تاریخ . عدد تمامت مصنفات او نزدیک است بیکصد کتاب رسد من او را در کتاب ادبامذکور داشته و مصنفات وی را نیز ذکر نموده ام و حمزةبن حسن اصفهانی در کتاب تاریخ اصفهان گفته احمدبن ابی عبداﷲ برقی از مردم روستای برق رود است و او یکی ازراویان لغت و شعر شمرده شود در شهر قم توطن اختیار نمود پس پسر خواهر خود ابوعبداﷲ برقی را بدانجا برد پس از چندی ابوعبداﷲ باصفهان رفته در آنجا توطن اختیار کرد. علمای رجال در ترجمت احوال برقی آورده اند: احمدبن محمدبن عیسی که شیخ قمیین و رئیس ایشان بود برقی را از شهر قم اخراج نمود ولی ثانیاً او را بقم معاودت داد و از او معذرت خواست و پس از وفات با پای وسر برهنه در عقب جنازه اش راه میرفت ابوعلی حائری درکتاب منتهی المقال گوید: فی مشترکات یعرف ابن محمدبن خالد بوقوعه فی وسط السند و یروی عنه محمدبن جعفربن بطه و علی بن ابراهیم و علی بن الحسین بن بطه و علی بن ابراهیم و علی بن الحسین السعدآبادی و احمدبن عبداﷲبن بنت البرقی و سعدبن عبداﷲ و محمدبن الحسین الصفار وعبداﷲبن الجعفر الحمیری . یعنی در کتاب مشترکات آورده اند که احمدبن محمدبن خالد شناخته شود بسبب وقوع وی در وسط سند روایت و نیز امتیاز وی از کسانی که با وی در نام شریکند بدین است که از برقی این جماعت روات که مذکور شد روایت کنند. و شیخ نجاشی در ضبط وفات برقی گوید: و قال احمدبن الحسین فی تاریخه توفی احمدبن ابی عبداﷲ البرقی سنة اربع و سبعین و مأتین و قال علی بن محمدبن ماجیلویه مات سنة ثمانین و مأتین . یعنی احمدبن حسین در کتاب تاریخ خود گفته احمدبن ابی عبداﷲ برقی در سال 274 هَ . ق . وفات یافت و علی بن محمدبن ماجیلویه گفته در 280 وفات نموده رحمة اﷲ علیه واز کتب و مصنفات وی آنچه شیخ نجاشی و دیگران ضبط نموده اند بدین شرح است : کتاب المحاسن . کتاب التبلیغ و الرسالة. کتاب التراحم و التعاطف . کتاب التبصره . کتاب الرفاهیة. کتاب الزی . کتاب الرنیه [ کذا ] . کتاب المرافق .کتاب المراشد. کتاب الصیانة. کتاب النجامة. کتاب الفراسة. کتاب الحقایق . کتاب الاخوان . کتاب الخصایص . کتاب المآکل . کتاب مصابیح الظلم . کتاب المحبوبات . کتاب المکروهات . کتاب العویص . کتاب الثواب . کتاب العقاب . کتاب المعیشه . کتاب النساء. کتاب الطیب . کتاب الطبقات .کتاب افاضل الاعمال . کتاب اخص الاعمال . کتاب مساجد الاربعة. کتاب الرجال . کتاب الهدایة. کتاب المواعظ. کتاب التحذیر. کتاب التهذیب . کتاب التحریف . کتاب التسلیة. کتاب ادب المعاشرة. کتاب مکارم الاخلاق . کتاب مکارم الافعال . کتاب مذام الاخلاق . کتاب مذام الافعال . کتاب المواهب . کتاب الحیوة. کتاب الصفوة. کتاب علل الحدیث .کتاب معانی الحدیث و التحریف . کتاب تفسیر الحدیث . کتاب الفروق . کتاب الاحتجاج . کتاب الغرائب . کتاب العجائب . کتاب اللطائف . کتاب المصالح . کتاب المنافع. کتاب الدواجن و الزواجر. کتاب الشعر و الشعراء. کتاب النجوم . کتاب تعبیر الرویا. کتاب الزجر و الفال . کتاب صوم الایام . کتاب السماء. کتاب الارضین . کتاب البلدان و المساجد. کتاب الدعاء. کتاب ذکر الکبعة. کتاب الاجناس و الحیوان . کتاب احادیث الجن وابلیس . کتاب فضل القرآن . کتاب الازاهیر . کتاب الاوامر. کتاب الزواجر. کتاب ما خاطب اﷲ به خلقه . کتاب احکام الانبیاء والرسل . کتاب الجمل . کتاب جداول الحکمة. کتاب الاشکال و القرائن . کتاب الریاضة. کتاب الامثال . کتاب الاوائل . کتاب التاریخ . کتاب الانساب . کتاب النحو. کتاب الاّ صفیاء. کتاب الاغانین . کتاب المغازی . کتاب الروایة. کتاب النوادر. کتاب ثواب القرآن . کتاب المنجیات . کتاب الدعابة و المزاح . کتاب مغازی النبی (ص ). کتاب بنات النبی و ازواجه . کتاب التاویل . کتاب طبقات الرجال . کتاب التبیان . کتاب ذکر التهانی . کتاب التعازی . کتاب الزهد و الوعظ. کتاب المکاسب . کتاب المعاریض . کتاب السفر. کتاب الشواهد من کتاب اﷲ. کتاب الارکان . کتاب اختلاف الحدیث . کتاب الماء. کتاب الفهم . کتاب الاخوان .کتاب تفسیر الاحادیث و احکامه . کتاب العقل . کتاب الغریب . کتاب المآثر و الاحساب . کتاب النور و الرحمة. کتاب القیافة والعیافة. کتاب الطیر. (نامه ٔ دانشوران ج 4 ص 106) و رجوع به احمدبن ابی عبداﷲ محمد ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسعدبن حلوان . رجوع به احمدبن ابی الفضل اسعد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسکندر رومی . کاتب . نزیل دمشق . محبّی گوید: او در صنعت انشاء تفوق داشت زیرا که سه زبان عربی و فارسی و ترکی را ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . بن الحسبانی .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح فی مآخذالعلماء علی الشعراء از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن الخصیب . یاقوت گوید وی قهرمانی ۞ در ادب از مردم انبار و کاتب عبیداﷲبن عبداﷲبن طاهر است ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن احمدبن اسدبن سامان سامانی . پس از مرگ پدر بجای او نشست و مدت امارت او پنج سال و چهار ماه بود (295...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن الخصیب الانباری . رجوع به احمدبن اسماعیل بن ابراهیم شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن اسماعیل بن محمد کورانی مکنی به ابوالعباس (مولی ...) قاهری رومی شافعی ، ملقب بشهاب الدین . متوفی بسال 893 هَ . ق ....
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف بن محمدبن العباس مکنی به ابوالخیر و ملقب برضی الدین القزوینی الطالقانی . در نامه ٔ دانشوران آمد...
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل ابی ثابت بن محمد آیدوغمش حنفی تمرتاشی . مفتی خوارزم ملقب بظهیرالدین و مکنی به ابومحمد. متوطن کارکنج ۞...