احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن علی بن حسن بن علی بن محمدبن سبعبن سالم بن رفاعة السبعی . فاضلی فقیه و مشهور، متوطن ببلاد هند غالباً. و از اجله ٔ تلامذه ٔ شهید و فخرالمحققین . و پدر او شیخ عبداﷲ نیز از فضلاء فقهاء ادباء شعرای مجیدین اجله است و همچنین پسر او شهاب الدین یا جمال الدین ناصربن احمد و او کسی است که دو علم بلاغت را شرط اجتهاد شمرده است . از مصنفات اوست : کتاب الوسیلة و دو کتاب در تفسیر مختصر و مطول و رساله ٔ ناسخ و منسوخ و کتاب فیما یجب علی المکلفین و کتاب غرائب المسائل و کتاب النهایة فی تفسیر خمسمائة آیةو هی آیات احکام القرآن . (روضات ص 19 س 11 بآخر).
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن سلفه ٔ انصاری ملقب بصدرالدین و مکنی به ابوطاهر حافظ. او در طلب حدیث رحلت و درک خدمت اعیان ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن هلال خواصی مقدسی شافعی مکنی به ابومحمود، ملقب به شهاب الدین . او راست :اقتضاء المنهاج فی ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم ابی الحسن الاشعری الیمنی القربتی الحنفی فقیه و نحوی و لغوی و نساب . او را در فنون شتی تاَّلیف...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم الثعلبی مکنی به ابواسحاق مفسر. صاحب کتاب مشهور متداول معروف بتفسیر ثعلبی . یاقوت گوید چنانکه ع...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم الخطابی ملقب به ابوسلیمان . رجوع به ابوسلیمان احمد یا حمدبن محمد ...و احمدبن محمدبن ابراهیم بن ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم السلفی اصفهانی .ملقب بصدرالدین رجوع به احمدبن محمدبن ابراهیم بن سلفه ٔ انصاری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی الاشعث الفارسی رجوع به احمدبن محمدبن محمدبن ابی الاشعث ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی الاصبغ. رجوع به ابن ابی الاصبغ ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر. او راست : غرائب المسالک .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن محمد شیرازی کازرونی ملقب بفخرالدین . او راست : کتاب هادی المسترشدین شرح اربعین نووی و شرح مخ...