احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الخطیب الشافعی القسطلانی ، مکنی به ابوالعباس . متوفی به سال 923 هَ .ق . او راست : امتاع الاسماع و الأبصار. تلخیص ارشاد اسماعیل بن ابی بکربن مقری . شرح صحیح بخاری . مناهج الهدایة. شرح صحیح مسلم موسوم به منهاج الابتهاج . نزهةالابرار فی مناقب الشیخ ابی العباس احمد الحدار. المواهب الدینیة بالمنح المحمدیة [ در سیرت رسول صلوات اﷲعلیه ] . تحفة السامع و القاری بختم صحیح البخاری . الروض الزاهر فی مناقب الشیخ عبدالقادر. الکنز فی وقف حمزة و هشام علی الهمزة. زهرالریاض . رسالة فی الربع المجیب . فتح المواهبی فی مناقب الشاطبی . السنیة فی شرح المقدمةالجزریة. کتاب الأنوار فی الأدعیة والاذکار. لوامعالأنوار. شرح قصیدة بردة بوصیری . شرح قصیدة حرزالأمانی در قراآت سبع. نفائس الأنفاس فی الصحبة و اللباس .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن ابی حفص کبیر بخاری . او راست : فتاوی ابی عبداﷲ.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الحواری مکنی به ابوالحسن ۞ .از جمله ٔ اجله ٔ مشایخ شام . جنید درباره ٔ او گفت : احمدبن ابی الحواری ریحانةالشا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد. یکی از خوشنویسان معروف در خط عربی . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن ابی خالد. رجوع به احمدبن یزید...شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد الاحول . هندوشاه در تجارب السلف (ص 168) آرد: او ازمولی زادگان است . مردی داهی و عاقل و فَطِن و ادیب وکات...
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد الضریر مکنی به ابوسعید.رجوع به احمدبن خالد الضریر مکنی به ابوسعید شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خمیصه . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی خیثمه . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص 27، صص 144 - 146، ص 152، 1...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الخیر زرکوب مکنی به ابوالعباس شیرازی . [ نیمه ٔ اول قرن هشتم ] وی به معین و فخرالدین ملقب بوده و مؤلف ...
احمد. (اِخ ) ابن ابی داود ابوعبداﷲ. (الموشح ص 270، 341، 345).