احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الطالقانی ، مکنی به ابوبکر. او بعربی شعر میگفت و دیوان او پنجاه ورقه است . (ابن الندیم ).
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نام چند تن از سلاطین عثمانی :احمد اول رجوع به احمد اول شود. احمد دوم رجوع به احمد ثانی ... شود. احمد سوم رجوع به ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) از بنوموسی او در آوردن کتب از روم سعی کرد. رجوع به بنوموسی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (امیر ...). رجوع به احمدبن خطیب گنجه ای شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (امیر...). رجوع به احمد بناکتی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (خواجه ...). پسر حاکم چشت . مؤلف حبیب السیر (ج 1 ص 306) آرد که : در سنه ٔ ستین ومأتین (260 هَ . ق .) خواجه احمد متولد گ...
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) (خواجه سید...). از وزراء امیر حسن بیک بن علی بیک بن قرا عثمان . رجوع بحبط ج 2 ص 330 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سلطان ...). از جمله ٔ همراهان ایلچیان شاهرخ میرزا و میرزا بایسنقر بختا. رجوع بحبط ج 2 ص 196 و 400 و 403 و 404 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سلطان ...). رجوع به احمدبن شاه شجاع ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) (سلطان ...). رجوع به احمدبن اویس ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سلطان ...). رجوع به احمد جلایر شود.