احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد طحاوی ،فقیه حنفی ، مکنی به ابوجعفر. او راست : قسم الفی ٔ و الغنائم . محاضرات . کتاب الوصایا. عقودالمرجان . قلائد عقود الدرر والمرجان فی مناقب ابی حنیفة النعمان . الروضة العالیة المنیفة فی مناقب الامام ابی حنیفة. نوادر،در ده جزء. نوادر فی القرآن ، نزدیک هزار ورق . الحکایات ، در بیست واند جزء. مختصر الطحاوی فی فروع الحنفیة، و آن دو باشد یکی کبیر و دیگری صغیر. وفات وی 371 هَ .ق . بود. و رجوع به طحاوی و ابوجعفر طحاوی شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مصری . رجوع به ابوسعید مهرانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مقدسی مکنی به ابومحمود شاگرد حافظ ذهبی . او راست : اسماءالمدلسین .
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن ابراهیم نحاس دمشقی مکنی به ابوالعباس و ملقب بمحی الدین شافعی . متوفی شهیداً سنه ٔ 814 هَ . ق . او راست : تنبیه ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم واسطی حنبلی ملقب بعمادالدین و متوفی به سال 711 هَ . ق . او راست شرحی نافع بر منازل السائرین عبداﷲ انص...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ورّاق . او راست : کتاب هجاء المصاحف . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی احمد طبری شافعی مکنی به ابوالعباس . رجوع به ابن قاص شود. ونیز او راست : فتاوی ابن القاص و هم کتابی راجع ب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی احمد طلحه ... رجوع به معتضد... و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 370 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الأسود قیروانی . زبیدی ذکر او آورده و گوید: او در نحو و لغت در غایت حدّ بودو از اصحاب عبدالملک المهدیست و تصا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الأصبع. رسول معتمد خلیفه ٔ عباسی نزد عمروبن لیث . رجوع بتاریخ بیهقی چ ادیب ص 296 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی اصیبعه ٔ خزرجی . رجوع به احمدبن القاسم بن خلیفه ... شود.