احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمود، مشهور بقاضی زاده . ادیب و متکلمی ماهر در فنون حکمت و ریاضی . او راست تعلیقاتی لطیفه بر تفسیر قاضی و بر الهیات شرح تجرید و بر شرح حکمةالعین و بر رساله ٔ اثبات واجب محقق دوّانی و غیر آن و از تعالیق او فاضل باغنوی در حاشیه ٔ شرح حکمةالعین بسیار نقل کند. (روضات الجنات ص 99). و نیز اوراست حاشیه ای بر شرح مفتاح سید شریف جرجانی تا آخر فن ثانی . وفات وی 989 بود. و رجوع به قاضی زاده شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۵.۰۸ ثانیه
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن بابویه حنّائی دمشقی . محدث است . رجوع به تاج العروس ماده ٔ ب و ب شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن عبداﷲبن موسی بیهقی خسروجردی مکنی به ابوبکر. او راست : جماع ابواب وجوه قرائة القرآن . و مناقب ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم بن حسن بن علی مکنی به ابوبکر و ملقب به فلکی . و او جدّ ابوالفضل الفلکی الحافظ الهمذانیست . شیرویه ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمد جریری . رجوع به ابومحمد جریری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن مهران مکنی به ابوبکر مقری . از مردم اصفهان . نزیل نیشابور. مصنف کتاب الغایه و الشامل فی القراآت و کتاب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین ابوالحسین بن عبیداﷲ غضائری . رجوع به ابن غضائری شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن حسین اهوازی . او راست : شوارد الشاهد.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین برازی فتاکی شافعی مکنی به ابوالحسین . او راست : کتاب المناقضات . وفات به سال 448 هَ . ق .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین البردعی . رجوع به بردعی احمد... شود.