احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مصطفی طاش کبری زاده ، مکنی به ابوالخیر و ملقب به عصام الدین . مولد به سال 901 هَ .ق . بشهر بروسه و وفات در سنه ٔ 968 ومدفن او بجوار تربت سید ولایت در محله ٔ عاشق پاشاست .او یکی از علمای آسیةالصغری و صاحب اخلاق حمیده و متواضع و از دعوی و مکابره مجتنب بود. پدر وی مصطفی مدرس بود و اصل این خاندان از مهاجرین یمن باشند. و چندی نیز تولیت قضاء حلب میکرد. مصطفی ، فرزند خویش احمد را در خردی با عائله ٔ خود بانگوریه (آنکارا) برد وپس از مدتی به بروسه بازگشتند و سپس باسلامبول رفته اقامت گزیدند، و در آنجا احمد از پدر خویش و از سیدی محمد قوچو و میرم چلبی و شیخ محمد تونسی به کسب علوم ادبیه و ریاضیه و هیئات و علوم شرعیه و تفسیر و حدیث پرداخت و سپس بدو اجازه ٔ تدریس دادند. در اول در دیمتوکه در اوروج پاشا سپس در اسلامبول در مولانا محیی الدین ابن حاجی حسین و در اسکوب بمدرسه ٔ اسحاقیه و باز در اسلامبول بمدرسه ٔ قلندریه و مدرسه ٔ مصطفی پاشا و در ادرنه در یکی از دو مدرسه ٔ متجاور و باز در اسلامبول در یکی از مدارس ثمان تدریس میکرد و در آخر به ادرنه مدرسی مدرسه ٔ سلطان بایزید مستقلاً بدو محول شد. و در 952 مولویت بروسه و بعد از آن منصب قضاء اسلامبول بدو دادند و آنگاه که وی از دو چشم نابینا شد ازمنصب خود استعفا جست و بقیه ٔ عمر را به تبییض مسودات تألیف پیش و تألیف چند کتاب دیگر پرداخت . مشهورترین مصنفات وی الشقائق النعمانیة فی علماء دولة العثمانیة است و آن کتاب شامل تراجم احوال پانصد و بیست تن علماء مشایخ عثمانی از ابتدا تا زمان سلطان سلیمان خان قانونی یعنی زمان خود مؤلف است . کتاب دیگر او مفتاح السعادة و مصباح السیادة یا موضوعات العلوم است وآن کتاب حاوی تعریفات کافه ٔ علوم و فنون و اسامی کتب و ترجمه ٔ احوال مختصر مؤلفین میباشد. و این دو کتاب را بعربی نوشته است . و کتاب موضوعات العلوم را پسراو کمال الدین محمد بترکی ترجمه کرده است ، و بکتاب شقایق النعمانیه ذیل های بسیار نوشته اند و مشهورترین آنها، ذیل عشاقی و ذیل شیخی و ذیل نوعی زاده است ، و ذیل نوعی زاده کاملترین کتابی است در تراجم علما و مشایخ میان سال 965 که طاشکپری زاده کتاب خود را بدان سال ختم کرده و سال 1042 که انتهای ذیل نوعی زاده میباشد.و نیز او را تألیف دیگری است تاریخ کبیر، و آن کتاب وفیات ابن خلکان است بعلاوه ٔ تراجم بسیاری از صحابه و حکما و دیگر مشاهیر و آن را زمانی که در اسکوب مدرسی داشت نوشته و در 938 بپایان رسانیده است و سپس آن را خلاصه کرده و تاریخ انبیاء را بر آن افزوده است . و احمد را برعده ٔ کثیری از کتب تدریس زمان شروح و حواشی است ، ازجمله : شرح عوامل المائه ٔ شیخ عبدالقادر جرجانی . شرح دیباچه ٔ هدایة. شرح دیباچه ٔ طوالع. حاشیه ٔکشاف . حاشیه ٔ تجرید شریف . شرح فوائدالغیاثیة قاضی عضدالدین ایجی . شرح قسم ثالث مفتاح . حاشیه بر شرح مفتاح سید شریف . شرح جزرین در علم قراآت . معلام در علم کلام . الجامع در منطق . متن و شرح در فرائض . مختصر در علم نحو. اللواءالمرفوع فی حل مباحث الموضوع . رسالة الشهودالعینی فی تحقیق مباحث الوجود الذهنی . رسالةالاستیفاء لمباحث الاستثناء. مسالک الخلاص فی مهالک الخواص .رسالةالانصاف فی مشاجرة الاسلاف . المحاکمات بین المولی لطفی و المولی عذاری فی ایراد السبعالشداد. رسالةالعنایة فی تحقیق الاستعارة بالکنایة. رسالة فی صناعات الخمس . رساله ٔ قضا و قدر. رساله ٔ طاعون . الرسالةالجامعة فی وصف العلوم النافعة. اجل المواهب فی معرفة وجودالواجب . نزهةالألحاظ فی عدم وضع الالفاظ. رسالة التعریف والأعلام فی حل مشکلات الحدّ التام . القواعدالجلیات فی تحقیق مباحث الکلیات . فتح الأمر المغلق فی مسئلة المجهول المطلق . رسالة فی تفسیر آیةالوضوء. رسالة فی قوله تعالی ، هوالذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً. واز کتب او که بطبع رسیده است : شقایق النعمانیه و ترجمه ٔ موضوعات العلو. او را یک دختر و پنج پسر آمده است و کمال الدین محمدبن احمد سمت قاضی عسکری داشت و چهار تن دیگر منصب قضا داشته اند و آنگاه که مبتلا بعمی شد ابیات ذیل را بتحسر محرومیّت از بصر سروده است :
حرمت من الأحباب لذة نظرة
فواحسرتا ان لم افق قبل موتتی
و لاتجزعی یا نفس من نازل جری
بتقدیر خلاق ال̍ه البریّة
فان الرضا والصبر فی کل محنة
من اخلاق اصحاب النفوس الرضیة.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (قول ...). از امرای سلطان حسین میرزا تیموری . رجوع بحبط ج 2 ص 243 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (ملا...). پدر او در سند مسند قضای حنفیه داشت ، لکن احمد طریقه ٔتشیع گزید و بخدمت اکبرشاه پیوست و به امر او بتألیف تار...
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) (مولی ...). رجوع به پاره پاره زاده شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (میرزا). حکیم اصفهانی معاصر کریمخان زند. رجوع بمجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 219 و 220 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (میرزا سید...). او راست منظومه ٔ: لطافت نامه بفارسی .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (میرزا میرک ...). رجوع به میرک احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (میرک ...). رجوع به میرک احمد (میرزا...) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) آقبوقا. برادر سعادت تیمورتاش که هر دو برادر در گرگان بزمان امیر تیمور گورکان عصیان کردند، پس از رسیدن سپاهیان تیمور،...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) آقحصاری . رجوع به احمد رومی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) آق قویونلو.هشتمین از امرای آق قویونلو از 902 تا 903 هَ . ق .