احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن نعمةاﷲبن علی بن احمدبن محمدبن خاتون العاملی العیناثی . او صاحب حواشی و قیودی بسیار و مؤلفاتی است ازجمله : کتاب مقتل الحسین علیه السلام . و صاحب روضات گوید: در کتاب الامل ، معنون بشیخ احمدبن خاتون العاملی العیناثی همین احمد است و در آن کتاب آمده است که میان او و شیخ حسن بن الشهید الثانی مباحثاتی درگرفت که منتهی بخشم و تباعد آن دو از یکدیگر گردید و او یکی از بزرگان مشایخ ملا عبداﷲ شوشتری است که باو اجازه ٔ روایت داده است و صورت این اجازه و هم صورت اجازه ای را که پدر احمد، نعمت اﷲ بدو داده آورده است ، و احمد در مائه ٔ دهم هجری میزیسته است . رجوع بروضات الجنات ص 21 س 32 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن رزیق . محدث است . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن عبداﷲ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن رشید الکاتب . بعربی شعر هم میگفته دیوان او صد ورقه است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعید. رجوع به ابن متوج شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سلام مولی امیرالمؤمنین هارون . او اسامی صحف و کتب منزله و عدد انبیاء را برای خزانه ٔ خلیفه ترجمه کرد....
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سلیمان بن محمدبن سلیمان بن احمدبن سلیمان بن داودبن المطهربن زیادبن ربیعةبن الحارث بن ربیعه ٔ تنوخی مع...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ [ یا عبیداﷲ ]بن سیف بن سعید.رجوع به ابن سیف احمد ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن شاپور. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن صالح عجلی کوفی نزیل طرابلس مغرب . صاحب تاریخ و جرح و تعدیل . وفات او به سال 261 هَ . ق . است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معروف به ابن الصفار. رجوع به احمدبن عبداﷲبن عمر ... و ابن صفار شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طالب طلمنکی ۞ اندلسی مکنی به ابوعمر. او راست : روضة فی القراآت العشر. وفات وی 439 هَ . ق . بود.